نگاهی به بازی گرشاسپ : قاتل هیولا (Monster Slayer)

  • 1390/2/28
  • ميثاق جراحي
  • 5

گرشاسپ: “قاتل هیولا” جاه طلبی های مهیبی دارد، اما آنها را در جای مناسب به کار نمیبرد.

نکات خوب

هنر دلپذیر و موسیقی گیرا، فضایی عالی‌ را ارائه می‌کنند، روایت خوب، سرعت متنوع ، صحنه های سینمایی با کیفیت.

نکات بد

تشخیص برخورد از کار افتاده ، بخشهای سر خوردن از دیوار بسیار نا خوشایند هستند ،  مشکلات کنترلی ، مبارزات خشک هستند.

استودیو ( Dead Mage )، توسعه دهدهٔ گرشاسپ :  “قاتلِ هیولا”، به طور واضح ،”خدایِ جنگ” ( God of Wars ) را بازی کرده است. اقدام ماجرا جویانهٔ این سوم شخص، از خوبی کراتوس ( Kratos ) و این شرکت تقلید کرده و برای رقابت با کاربرد سینمایی زوایای دوربین، رویدادهای سریع، و مبارزات سخت این بازی می کوشد.  اما از آنجا که ” خدایِ جنگ” مرجع اصلی این بازی می باشد، گرشاسپ تنها دانش آموزی است که  یادداشتهای مشابهی‌ بر می‌دارد، اما نمی تواند خود را در جایگاه بزرگتری ببیند. تشخیص برخورد از کار افتاده، جلوه‌های صوتی کم قدرت، و انیمیشن‌های کند، از جذاّبیت مبارزه می‌‌کاهند. کنترل‌های غیر سریع و زوایای غیر سودمند دوربین نیز غالباً در این وضعیت دخالت دارند. گرشاسپ ماجرایی حماسی را منعکس می‌‌کند؛ تقلید صدای شاهان، صدای شیپورهای فرانسوی، و طرح هنری موفق، علاقهٔ شما را بر می‌‌انگیزانند، اما اجرای بازی، ظاهرش را خراب می‌‌کند و آنجا که باید قوی و نفوذ نا پذیر باشد، آشفته و بهم ریخته است، و جایی‌ که نیاز به سلیس بودن دارد، کار را سخت می‌‌کند.

هنوز قلبي تحسين بر انگيز وجود دارد كه در بازي گرشاسب مي تپد. این بازی بر اساس اساطیر ایرانیست و داستان قهرمان نامی‌ اش را بیان می‌‌کند که به خونخواهی مرگ خونین برادرش برخاسته و سرانجام با غولی به نام هیتسپ ( Hitasp ) روبرو می شود. داستان توسط یک راوی مشتاق با صدائی پر طنین نقل شده، که به بازی  فضایی گیرا می‌‌بخشد. این گیرایی با محیط سازگار است، آنجا که گذرگاههای باریک معلق، صخره های قهوه ای-‌ قرمز و سکو‌های چوبی بر بالای آبهای باتلاقی سیاه شناورند. صحنه های سینمایی خیر کننده، بر لحظات حساس و کلیدی تأکید می‌‌کنند. فقط مایهٔ تاسف است که این بازی برای تسخیر کامل بازیکن قدرت کافی‌  ندارد. احساساتی که در حین بازی دارید تنها به دلیل روایت راوی است، نه به این دلیل که خود، خشم یا فقدانی را مستقیم تجربه می‌‌کنید. منارهای بلند و ضربات طبلی‌ بزرگ، فضای مناسب را فراهم می‌‌کنند، اما نمی توانند جانشینی برای داستان سرایی باشند.

و اینچنین شما با حرکات ناگهانیِ رو به پایین دوربین، که سعی‌ بر به تصویر کشیدن فیلمی تخیلی دارد، از آن گذرگاهها عبور کرده و از روی آن سکوها می‌‌پرید. مانند “خدای جنگ”، شما کنترلی بر دوربین نداشته و باید برای تطابق عمل به زوایای از پیش تعیین شده اعتماد کنید. برخی‌ مواقع دوربین خوب عمل می‌‌کند، هنگامی که اهرمی را می‌‌کشید یا برای تسلّط بیشتر بر نبرد، خود را به جلو می‌‌کشید دوربین از بالا به آرامی حرکت می‌کند. در مواقع دیگر فاجعه است. اولین نبرد برجسته را برگزینید، نبردی که در آن برای مانع شدن از حملات غول، به او ضربه می‌‌زنید. وقتی‌ که باید از دشمن خود بگریزید، شخصیت خود را نمی‌بینید و باید امیدوار باشید که هنوز به انیمیشن مهاجم پاسخ می‌‌دهید و یا برای بازگشت به صحنه تلاش  میکنید. اگر تشخیص برخورد و کنترل‌های مزاحم گرشاسپ بر علیه شما کار نکنند، رسیدن به یک موقعیت میسر، خیلی‌ مشکل نخواهد بود. نمی‌ توانید همیشه در جهت دلخواه خود حرکت کنید، حال خواه از یک کنترلگر استفاده کنید و یا از موس و صفحه کلید. و به این علت که اشیا، دیوارها، و دشمنان توسط لایه های نا مرئی محاصره شده اند و غالباً در جایی‌ که باید از خود دفاع کنید، متوقف می‌‌شوید.

 

سر انجام برخوردها نیز به نبرد ختم میگردد. وقتی‌ باید با شمشیر خود ( و بعدا با یک چماق بزرگ ) ارتباط برقرار کنید، برخی‌ اوقات دقیقاً از وسط دشمن اهریمنیتان رد می شود. زدن یک ضربه، بیشتر به یک خطا شبیه است؛ بنابر این نبرد، با صداهای ضعیف ضربه زدن که نشان دهنده به هم ریختگی است، اثر خود را از دست می‌‌دهد. به هر حال به اندازهٔ کافی‌ نفوذ نا پذیر نیست، شمشیر بازی در حد ابتدایی است. با پیشرفت در بازی، حریفان را به صف می‌‌کشید و به آنها حملات شدید تری می‌‌کنید و حرکات جدید را می‌‌گشایید. برخورد با موجودات ضعیف اما سریع با بدل ‌هایی‌ که توسط سپر از خود محافظت می‌‌کنند، ترکیب شده اند. هنگامی که نبرد برای لحظه ای‌ کوتاه آهسته می‌‌شود، باید در زمان مناسب با انجام عملی‌ مخالف،مانع آن شوید. ردیف نمودن حرکات در ضربات زمینی‌، موجب تلو تلو خوردن هیولا شده و فرصت زدن ضربهٔ نهایی را به شما می‌‌دهد.

شکار جانوران بزرگتر، مستلزم فشردن سریع کلید یا کشیدن سریع دسته است. حرکات آکروباتیک اطمینان بخش، تا حدی نمایشی هستند، اما انیمیشن‌ها روان نیستند و اندازه‌ ی آنها به سادگی تغییر نمیکند، که این مشکلات از تأثیر بازی می‌‌کاهند. در حالیکه اکثر بازیهای اینچنین سعی‌ می‌‌کنند که کلیدها را با اعمال شما در صحنه مرتبط کنند، رویدادهای سریع گرشاسپ فاقد حملات وحشیانه ایست که شاهد آنها بوديد. اولین فشردن کلید به راحتی‌ با شکست مواجه می‌‌شود زیرا کلیدهایی که می‌‌فشارید با کنترل حرکات نیز مرتبطند. اگر یکی‌ از کلید‌های حرکت را نگه داشته و همزمان ضربه ی مهلکی را نیز آغاز کنید، بجای اینکه جلاد باشید، خود قربانی می‌‌شوید. شروع حتی یکی‌ از این رویدادها می‌‌تواند طاقت فرسا باشد. هنگامی که سعی‌ بر زدن ضربهٔ نهایی‌ دارید، این احتمال وجود دارد که بجای ضربه زدن، چندین بار به هوای خالی‌ چنگ بزنید، زیرا هیولا به مکان امن نامشخصی‌ رفته که از دسترس شما محفوظ بماند.

گرشاسپ ممکن است ایرانی باشد، اما شاهزاده نیست

همیشه ضربه نمیزنید و زخمی نمی‌‌کنید. گرشاسپ : “قاتل هیولا”، دارای حس سرعت خوب ، سکانس‌های متناوب نبرد به همراه قطعات متعدد پرش، کشیدن اهرم، و اجراهای مختصر دیگری مانند قایق سواری در مردابی مه‌ دار است. این سکانس‌ها نیز به علت کم و کاستیهای بنیادی، عقب مانده اند. آن لایهٔ نام مرئی که اکثر اشیا را در محاصره گرفته است، موجب بغرنج شدن یک سکانس مفهومی‌ قوی می‌‌گردد که در آن از شاخه‌ها و ستون‌های نوک تیز جهش می‌‌کند. خوشبختانه جدای از فاصله‌های بین دو پرده، که در آنها از دیوارها به پایین سر می‌‌خورید و به عقب پرش می‌‌کنید تا از شمشیرهای گردان در امان بمانید، معمولاً اجتناب از تله‌های مرگبار آسان است. کنترل‌های گرشاسپ همیشه به سادگی‌ تنظیم نمی‌‌شوند تا مشکل زوایای دوربین را جبران کند. در نتیجه شخصیت شما در این سکانس مطابق انتظارتان حرکت نمی‌‌کند و به آزمون و خطاهای خسته کننده ای‌ می‌‌انجامد. ا دیوار پایین آمدنهای آزار دهنده، زیاد در بازی تکرار نشده اند، اما هیچکدام جالب نیستند.

آزردگی گرشاسپ فراتر از مکانیک آن است. بعد از قسمتهای سر خوردن از دیوار، یک اشکال می‌‌تواند شما را درگیر فضا نماید. یا اینکه پس از یک رویداد سریع، شما را در آب بگذارد، در حالیکه قهرمان بازی نمی‌‌تواند شنا کند. پیشامدی که موجب اتمام بازی می‌‌شود. گرشاسپ : “قاتل هیولا” دارای فضایی غنی از افسانه های‌ تاریک است.  پيچ در پيچ مربعي  آب راه ها ، صدای تئاتری، وسرعت‌های متنوع، می‌‌توانند بازی اکشنی‌ را بوجود آورند که به قیمت ۱۹/۹۹ دلار منتشر شده است. با این وجود، این قیمت به یک بازی ۴ ساعته نسبت داده شده که فقط تا قسمتی‌ موفق بوده است.

منبع: gamespot

تصاويري از بازي گرشاسپ

دیدگاه خود را وارد کنید
تعداد دیدگاه ها : 5 دیدگاه
  1. سلام اینجور که پیداست بازی متوسطیه اتفاقا همین دیروز گرفتمش ولی هنوز بازی نکردم
    هرچی باشه وهر کمبودی داشته باشه شایسته ی تقدیره چون ایرانیا یه حرکتی رفتن
    ایشالله بازیای بعدیی جبران میکنن

  2. به نظر من مشکلات بازی قابل حذم و تقدیر است چون تجربه اول یک گروه ایرانی در این سطح بود و امیدوارم در ورژن های بعدی با بازی روانتری مواجه باشیم ، اما ای کاش در کنار جرات سازندگان در انجام این پروژه با کمی خلاقیت روبرو بودیم متاسفانه از گرافیک بازی تا نوع داستان پردازی و نوع اکشن بازی کاملا کپی برداری بود

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *