آیا فقط داشتن یک ایده کافی است؟
هر کسب و کاری با یک ایده شروع می شود، اما بسیاری از کسب و کارها فقط به همان ایده ختم می شوند.
در طول این سالها، چندین و چند نفر را دیده ام که ادعا می کردند ایده آنها توسط یک کارآفرین بی وجدان به سرقت رفته است. البته این همیشه ناشی از پارانویا نیست. اگرچه هم استیون جایز و هم هنری فورد دوباره به شرکتهای خود بازگشتند و آنها را به رونق و شکوفایی رساندند، اما هر دوی آنها توسط شرکای خود اخراج شده بودند. افراد بسیار بیشتری وجود دارند که فکر می کنند بخاطر اینکه طرح پولساز خود را برای فردی فاش کرده اند کلاه بر سرشان رفته است، اما از نظر آن فرد تنها چیزی که این به اصطلاح مخترعان ارائه کرده اند یک ایده بوده که آن را به فردی که سابقه اثبات شده ای در تحقق رویاها دارد تقدیم کرده اند.
چیزی که از همه افرادی که چنین شکایتی را دارند می شنوید یکسان است: “من به او ایده ام را گفتم و او این کار را به تنهایی و بدون من انجام داد.” من هم ایده هایی داشتم که به سرقت رفته اند، یا حداقل من اینطور فکر می کردم. هنگامی که بعدا به آنچه به طرف هایم گفته بودم فکر کردم، به نظرم رسید که پیشنهاد من در واقع الهام بخش فرد دیگری شده است. سرقت با الهام گرفتن یکسان نیست.
به علاوه، برای شروع یک کسب و کار، شما به چیزی بیش از یک ایده نیاز دارید. شما باید این توان را داشته باشید که محصول مورد نظر را بسازید و یا خدمات مربوطه را ارائه کنید. شما باید بتوانید برای آن ایده بازاریابی کنید. باید بتوانید که جریان نقدینگی را مدیریت کنید. مختصر و مفید اینکه به چیزی بیش از یک ایده خوب احتیاج دارید. بنابراین، قبل از اینکه فریاد واویلتا سر بدهید، از خود بپرسید:
آیا ایده من بدیهی است؟
یکی از معیارها برای یک پتنت (حق امتیاز اختراع) این است که اختراع باید غیربدیهی باشد، به این معنی که کاربرد یا کارکرد آن نمی تواند چیزی باشد که مرحله منطقی بعدی اختراعی است که قبلا ثبت شده است. دلیلی که چنین قاعده ای وضع شده این است که گاهی برخی چیزها آنقدر بدیهی هستند که پذیرش اینکه بتوانند یک کشف مستقل باشند با منطق سازگار نیست. ممکن است چیزی که شما فکر می کنید یک ایده منحصر به فرد است، در حقیقت بسیار معمولی تر از تصور شما باشد.
آیا درباره ایده ام صحبتی کرده ام یا چیزی نوشته ام؟
یک معیار دیگر برای پتنت این است که اختراع نباید پیش از درخواست پتنت برای عموم آشکار و علنی شده باشد. بنابراین اگر در شبکه های اجتماعی، وبلاگ، سایت و یا هرجای دیگری از ایده خود صحبت کرده اید، دراینصورت از نظر قانون شما مایلید که ایده خود را به رایگان در اختیار عموم قرار دهید.
البته که همه نمی خواهند ایده های خود را ثبت کنند، اما چنین سوالاتی برای شما مشخص می کند که آیا فرد مقابل ایده شما را به سرقت برده، یا اینکه خودتان آن را به رایگان عرضه کرده اید.
حتی اگر ایده منحصر به فردی دارید و آن را برای کسی افشا نکرده اید، باز هم برای دریافت سرمایه از سرمایه گذاران خطرپذیر (Venture Capitalist) باید حداقل موارد زیر را در اختیار داشته باشید:
- پایگاه مشتری (Customer base)
پیش از آنکه مردم بخواهند در شرکت شما سرمایه گذاری کنند باید چیزی برای ارائه داشته باشید. در اختیار داشتن یک پایگاه مشتری (حتی کوچک اما رو به رشد) به سرمایه گذاران خطرپذیر -که با این انتظار در کار سرمایه گذاری به فعالیت می پردازند که سرمایه شان برای آنها عواید مالی ایجاد کند- نشان می دهد که شما توان پولسازی از محصول یا خدماتی که ارائه می دهید را دارید. اگر نمی توانید نشان بدهید که ایده شما قابلیت تبدیل شدن به یک کسب و کار حقیقی را دارد، نباید از مردم انتظار داشته باشید که سرمایه لازم برای آن را تامین کنند.
- برنامه کسب و کار
اگر یک برنامه کسب و کار (Business Plan) نداشته باشید، سرمایه گذاران نمی توانند اطمینان پیدا کنند که آیا ایده ای برای روش کنترل رشد شرکت دارید یا خیر. سرمایه گذارها می خواهند مطمئن شوند که شما مخاطرات رشد و توسعه را شناسایی کرده اید و می دانید که چگونه آن رشد را محقق خواهید کرد. در سه سال آینده به کجا خواهید رسید؟ در پنج سال آینده چطور؟ در ده سال؟ … همه و همه اینها در برنامه کسب و کار شما مشخص می شود.
- یک مدل کسب و کار مناسب
سرمایه گذاران مایلند بدانند که شما چگونه مشتریان را جلب خواهید کرد، چگونه کالا و خدمات را به دست مصرف کننده یا مشتری خواهید رساند و به طور کلی، چگونه درآمد کسب خواهید کرد و آن درآمد چقدر خواهد بود.
اگر تمام آنچه که دارید یک ایده فوق العاده اما بدون استطاعت تبدیل آن به یک کسب و کار است، در اینصورت همه آن چیزی که در اختیار دارید یک وهم و خیال است و بس.