تحول در فناوری و اقتصاد نوین جهانی با پروژه Brain-to-Text فیس‌بوک

تحول در فناوری و اقتصاد نوین جهانی با پروژه Brain-to-Text فیس‌بوک
  • 1396/3/8
  • محمدرضا مرتضایی
  • 0

کنترل ذهن دیگر رویایی دست نیافتنی در کتاب‌های علمی تخیلی نیست و در آینده‌ای نزدیک تبدیل به واقعیتی ملموس خواهد شد.اخیرا فیس‌بوک در کنفرانس F8 از تکنولوژی Brain-to-Text رونمایی کرده که احتمالا انقلابی در دنیای فناوری رقم خواهد شد.

گویا آی تی – «رجینا داگان»، ریاست یکی از بخش‌های تحقیقاتی معروف فیس‌بوک به نام ”ساختمان ۸“ معتقد است که یکی از اهداف فناوری مذکور فراهم کردن امکان ارسال پیام متنی به دوستان بدون نیاز به خارج کردن تلفن‌همراه از جیب شخص است.
اما همه چیز به اینجا ختم نخواهد شد و این فناوری امکان انجام کارهایی را میسر خواهد کرد که تا قبل از این آنها را تنها در کتاب‌ها و فیلم‌های تخیلی می‌دیدیم.
«جنه مانستر»، یکی از بیانگذاران شرکت Loup Ventures در این زمینه می‌گوید: ”با نگاهی به چشم‌انداز این فناوری می‌بینیم که مهم‌ترین اثر آن متحول کردن شیوه‌ی تعامل ما با ماشین‌هاست. دیگر نیازی نیست از دست‌ها برای کار با صفحات لمسی یا تایپ با صفحه‌کلید استفاده کنید و حتی نیاز به صحبت کردن با دستیارهای صوتی هوشمندی مثل Siri و Alexa نخواهد بود، کافی است افکارتان را برای کنترل این ابزارها به کار بگیرید. به این ترتیب دیوار بزرگی که بین انسان‌ها و ماشین‌ها وجود داشت رفته‌رفته از بین خواهد رفت.“
مانستر پیش‌بینی می‌کند که احتمالا طی یک یا دو سال آینده شاهد ورود رابط‌های کنترل مغزی مبتنی بر الکتروانسفالوگرافی (یا نوار مغزی) به صنعت بازی باشیم؛ به این ترتیب علاقه‌مندان دنیای بازی می‌توانند تنها با فکر کردن اقدام به شلیک اسلحه یا ضربه زدن به توپ‌ باشند و البته این تازه شروع کار است. به زودی این افکار کاربران هستند که کنترل ابزار و تجهیزاتی که نیازمند دریافت دستور هستند (مثل تلفن‌های همراه، کنسول‌های بازی و …) را به دست خواهند گرفت.

کاربردهای این فناوری بسیار گسترده خواهد بود از کارگران و بازیگران صنایع مرتبط گرفته تا کل جامعه.

تحول شغل‌ها
با گذر زمان و بهبود فناوری، استفاده از قدرت تفکر جایگزین تایپ و سایر فعالیت‌های مرتبط و مشابه مغزی خواهد شد و در نتیجه شاهد صرفه‌جویی بسیار زیادی در زمان، انجام سریع‌تر کارها و روی‌ هم رفته افزایش بهره‌وری خواهیم بود. مانستر پیش‌بینی می‌کند که بهره‌وری ورودی ۴ برابر بیشتر شده و بازدهی کلی احتمالا افزایش ۱۰ تا ۲۰ درصدی را تجربه خواهد کرد.
هر چند این میزان بهره‌وری به سرعت عملی نخواهد شد. طبق گفته‌های مانستر پیشرفت‌های ۵ یا ۱۰ سال آینده در این حوزه به خاطر وجود و بروز خطاها هنگام پردازش اطلاعات و نیاز به بازبینی و ویرایش از سوی کاربر، اثرات منفی روی بهره‌وری خواهند داشت. بعد از مرتفع شدن تمام خطاها شاهد افزایش چشمگیر بهره‌وری خواهیم بود.

نوآوری‌های تحول‌آفرین در صنعت
با ورود بستره‌های رابط‌های کنترل مغزی (BCI) بعضی از اشکال کنونی ورود اطلاعات مثل صفحه‌کلیدها و صفحات لمسی کنار گذاشته می‌شوند و در نتیجه شرکت‌هایی که در زمینه‌ی تولید این تجهیزات فعالیت می‌کنند با چالش‌های جدیدی روبه‌رو خواهند شد. اما این تغییر و تحولات از آن چه که تصور می‌کنیم بیشتر خواهند بود.
مانستر اضافه می‌کند: ”آن چه که احتمالا رخ خواهد داد اتفاق بزرگی خواهد بود و آن چه که باید در نقشه‌ی راه طولانی مدت شرکت‌ها باید باشد، سازگار کردن محصولات‌شان (که معمولا اپلیکیشن‌ها هستند) با رابط‌های کنترل مغزی است زیرا به محض ورود این تکنولوژی به دنیای فناوری اطلاعات، گریزی از این مساله نخواهد بود؛ شرکت‌های مذکور خواه ناخواه باید تن به این مساله بدهند.“
نه تنها کسب‌وکارهای متعددی تکان خواهند خورد حتی مشاغل فعلی دنیای تکنولوژی که از ارزش بسیار بالایی برخوردارند احتمالا با تخصص‌هایی که در آینده ایجاد خواهند شد جایگزین می‌شوند.
مانستر: ”اگر نگاهی به هدایت کنندگان تکنولوژی در ۵۰ سال گذشته (دهه‌های ۷۰ و ۸۰ میلادی) بیاندازید، متوجه نقش بی‌بدیل برنامه‌نویسان خواهید شد؛ بعد از آنها در اینترنت و دنیای ابزارهای سیار، توسعه‌دهندگان وب‌سایت‌های سازگار با ابزارهای همراه و همچنین توسعه‌دهندگان اپلیکیشن بازی را در دست گرفتند. در ۵۰ سال آینده وظیفه‌ی اصلی بر عهده عصب‌شناسان خواهد بود.“

تحولات اجتماعی
در حال حاضر تجهیزات پزشکی کاشتنی (ایمپلنت) افرادی که با مشکلات ارتباطی دست و پنجه نرم می‌کنند را یاری می‌دهند اما دنیای فناوری در حال حرکت به سمت استفاده از تجهیزات مصنوعی غیردردآور مثل پیشانی‌بندهایی (نمونه‌های ۳بعدی ساخت شرکت‌های مختلف) است که قادر به دریافت و مهار امواج مغزی P300 هستند. هر چند راهکار طولانی مدت که البته شاید حداقل یه قرن با آن فاصله داشته باشیم، احتمالا همان ابزار کاشتنی باشد، البته شیوه‌ای که کاربردهای اقتصادی گسترده‌ای دارد.
شاید هزینه‌ی بسیار بالای ایمپلنت‌ها و سایر روش‌های درمانی مشابه دسترسی به این فناوری را برای عده‌ی کثیری از مردم که درآمد پایینی دارند محدود کرده و برای آن دسته از کسانی که قادر به تهیه‌ی آنها هستند مزایای بالاتری فراهم کند. بعید نیست که عدم امکان دسترسی و استفاده از این فناوری‌ها موجب بزرگ‌تر شدن شکاف‌های طبقاتی شود. برای مثال فرزندان بیمار و معیوب افراد ثروتمند که امکان استفاده از چنین فناوری‌هایی را خواهند داشت در محیط‌های آموزشی بالاتر از سایر افراد ناتوان قرار خواهند گرفت و در حوزه‌ی کسب‌وکار هم موقعیت‌هایی بهتری خواهند داشت.

مانستر پیشنهاد می‌کند که اگر این ایمپلنت‌ها قدرتمند ظاهر شده و جایگاه خود را تثبیت نمایند، احتمالا دسترسی به آنها در قالب برابری اجتماعی تبدیل به یکی از اصول اولیه حقوق بشری خواهد شد. هر چند وی به این نکته هم اشاره می‌کند تجهیزاتی که نیاز به کاشت ندارند همچنان عملکردی قابل قبول خواهند داشت و شاید ضرروت استفاده از ایمپلنت‌ها چندان به چشم نیاید. همه‌ی اینها احتمالا موجب فراهم شدن دسترسی عادلانه‌تر به تجهیزات پزشکی و پیشرفت‌های گسترده‌تر اقتصادی خواهند شد.

محدودیت‌های جدید
تثبیت ایمپلنت‌های مغز به متن و مغز به کامپیوتر نهایتا موجب پیشرفت‌ فناوری‌های آینده‌نگرانه‌ دیگری خصوصا واقعیت مجازی خواهند شد.
مانستر: ”زمانی که از اپیمپلنت‌ها استفاده می‌کنید اگر چه پیشانی‌بند را روی سر قرار نمی‌دهید اما با حسگرهای خاصی در مغز که از طریق آنها احساسات و واکنش‌های مختلفی را تجربه می‌کنید، ارتباط برقرار خواهید کرد. در واقع می‌توان این تجربیات را با مغز پیوند داد؛ این کار را نه تنها در مورد تجربیات گرافیکی می‌توان انجام داد بلکه تقریبا هر تجربه‌ی دیگری مثل لمس، بوییدن، شنیدن و …را می‌توان با این فناوری پیوند داد. به عبارت دیگر حقیقتا به دنیای دیگر پا خواهید گذاشت.“
هدست‌ها در حال حاضر امکان تجربه‌ی گرافیکی ۳۶۰ درجه و شنیدن صوت را فراهم کرده‌اند اما مانستر معتقد است در آینده شاهد بهبودهای زیادی در کیفیت این تجربه‌ها خواهیم بود.
وی این طور توضیح می‌دهد: ”زمانی که به صورت مجازی چتربازی می‌کنید فشار هوا را احساس نمی‌کنید و اگر در پروسه‌ی انجام یک بازی باشید و از کنار آتش رد شوید گرمای آن را احساس نخواهید کرد. تمام این بخش‌های ناملموس تجارب ما که فراتر از جلوه‌های دیدنی و شنیداری (تصویر و صوت) است را با به کارگیری یک ایمپلنت می‌توان بازسازی کرد.
البته فعلا قادر به مشاهده‌ی محدودیت‌های این تجربه‌ها نیستیم؛ برای مثال آیا این فناوری و سایر تکنولوژی‌های مشابه قادر به شبیه‌سازی منحصر به فرد سفر به مکان‌های مختلف هستند؟ آیا ما انسان‌ها از طریق این فناوری‌ها قادر به انتقال‌ احساساتی مثل همدلی و بخشش خواهیم بود یا خیر؟ اما از کنار این مسائل که بگذریم نمی‌توان منکر اثرگذاری انقلابی این فناوری‌ها شد.

دیدگاه خود را وارد کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *