اولین فانوسی که در این مسیر روشن شد، واکسیناسیون گسترده جامعه در مقابل ویروس کرونا بود که آن روزها برای بسیاری از مردم و کسبوکارها، دغدغه اصلیِ بود و نبودشان بود و پس از گذشت چندماه از شروع به کار دولت جدید، اخبار مثبت و خوبی در این خصوص منتشر شد و امید فعالان اقتصادی که از این ناحیه آسیب شدیدی دیده بودند، کمکم بازگشت و مردم نیز بار سنگین بیم کرونا را کمتر حس کردند. چراغ دومی که در شروع مسیر برای فعالان اقتصادی سوسو میزد، شروع دور جدید مذاکرات احیای برجام و اخبار امیدوارکنندهای بود که هر هفته، از روند مذاکرات منتشر میشد که چشمانداز روشنی را پیشروی فعالان اقتصادی ایجاد کرد و با در نظر داشتن فشار شدید اقتصادی که تحریمها به بخش خصوصی اقتصاد وارد کرده بود و تورمی که موجبات فرسودگی یا حتی فروپاشی بسیاری از کسبوکارها را فراهم کرده بود، کشور در چشم بسیاری از فعالان اقتصادی به سوی روشنی میرفت؛ اما از اواسط دیماه، ورق برگشت و همان چراغ برای فعالان اقتصادی خاموش شد.
به نظر میرسد، فارغ از علت و بانی مساله، موضوع تعامل با دنیا، ورود سرمایه خارجی، امکان تعامل کسبوکارها با دنیای بزرگتر و گردش مالی مناسب در اقتصاد به آن سادگی که فکر میکردیم، حل نمیشود و نیازمند زمان و رفت و آمد بیشتر است. اگر کرونا را نوعی اپیدمی طبیعی در نظر بگیریم و تعامل با دنیا را هم، اینطور در نظر بگیریم که طرفهای مقابل، فرصتسوزی و عناد ورزی میکنند، حال باید به بحث اساسی و طرح موسوم به «صیانت از فضای مجازی» بپردازیم که تقریبا در همان هفتههای اول شروع به کار دولت منتشر شد؛ طرحی که نه ریشه خارجی داشت و نه ویروس و همهگیری بود و این بار از داخل کشور خودمان، پدیده یکدستی ارکان نظام به ضد خود بدل شد و بیم آن را ایجاد کرد که تندروهایی که کمتر فرصت داشتند، هرچه را که کاشتهایم، یکشبه بسوزانند و اخبار آن، پردهای بر چراغ امید انداخت و بیم آن باعث شد تا سرمایهگذاری در بسیاری از حوزههای کسبوکار دچار اختلال شود؛ چرا که چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، هسته اصلی بخش بزرگی از اقتصاد امروز دنیا و ایران به فضای مجازی گره خورده است.