انحصار و فیلترینگ قاتل استعداد جوانان ایرانی
امروزه شاهد به وجود آمدن کسبوکارهای نوپایی هستیم که در مواردی به آنها استارتاپ میگویند. استارتاپهایی که در مسیر گاهاً رشد میکنند، گاهاً به درۀ شکست سقوط میکنند و در مواردی در کنار ادغام، حتی به ورطۀ انحصار کشیده میشوند! اما داستان این استارتاپها چیست؟
موضوع اصلی که در این مطلب میخواهم به آن بپردازم دلیل استفادۀ مردم از سرویسهای خارجی به جای سرویسهای ایرانی هست با وجود این که سرویس مشابه در ایران وجود دارد و بعضاً هزینۀ خیلی کمتری هم نسبت به سرویسهای خارجی داشته و دسترسی راحتتری هم دارند؛ با این حال مردم و یا حاضر به استفاده از آنها نیستند و یا با احساس رضایت کامل از این سرویس ها استفاده نمیکنند.
شاید سال ۹۰ زمانی بود واژه استارتاپ و کسب و کارهای نوپا بر سر زبانها افتاد و برگزاری رویدادهای استارتاپی یا همان استارتاپ ویکندها، زمینۀ شکل گیری کسبوکارهای بزرگی شد که کسی فکر نمیکرد روزی در این وادی نیز همانند خودرو سازی کشور دچار انحصار شویم! اما امروز بارها و به کرات با انحصارطلبی برخی ازآنها روبه رو شدهایم. نامهایی چون اسنپ، اسنپفود، آپارات، دیجی کالا و… بارها و بارها با عنوان انحصار طلبی سوژۀ داغ رسانهها شدهاند و تیتر یک عناوین را به خود اختصاص دادهاند.
روند تدریجی تشکیل انحصار
مروری به روند شکلگیری استارتاپها نشان میدهد در روزهای اولی که اکوسیستم استارتاپی ایران در حال شکل گیری بود، رویدادهای مختلفی در سراسر ایران برگزار میشد و افراد مختلفی باهم آشنا میشدند. این افراد در رویدادها یا خارج از آن تشکیل تیم میدانند و سپس از بین این تیمها کسبوکارهای نوپایی تشکیل میشد که برخی از آنها باقی میمانند و عدۀ دیگری در مدت زمان کمتر از ۳ ماه به طور کلی از بین میرفتند.
این فرآیند و رویدادها سبب ایجاد دیدگاهها و ذهنیتهایی نسبت به این نوع از کسبوکار شد و از طرفی آماده سازی و ایجاد فرهنگ در اقشار مختلف مردم را در بر داشت. الزام نیاز به چنین کسبوکارهایی در سطح کلان و متقاعد شدن مسئولین در حمایت از چنین کارهایی دستاورد دیگر این فرآیند و رویدادها بود. به مرور زمان و با ورود شرکتهای خارجی و ورود سرمایه، کسبوکارهای بزرگی شکل گرفت که بعضاً بخش عمدهای از این هزینه فرهنگسازی را پرداخت کردند که باعث ایجاد راحتی در زندگی و فرآیند بهتر برای انجام امور روزمره مردم شدند.
وجود این کسبوکارها علاوه بر تسهیل انجام کارهای روزمرۀ مردم، با کاهش هزینهها و رقابتی شدن خدمات، گام بزرگی برای ایجاد شغل در جامعه برداشتند. در این میان بسیاری از استارتاپ یا کسب و کارهای نوظهور زیادی از آن زمان تاکنون شروع به فعالیت کردهاند که برخی موفق شدند و امروز به غولهای حوزه فناوری تبدیل شدند و برخی شکست خوردند. کسب و کارها بزرگ و بزرگتر شدند تا جایی که توانایی ایجاد رقیب برای خود را بهدستآوردند تا ضمن از بین بردن فرصت برای دیگر رقبا، سهم بازار خود را افزایش دهند.
آغاز یک سیکل معیوب
موضوع دقیقاً از همین جا شروع شد که وقتی ساختار یک کسبوکار در زمان شکل گیری جدا از کسب درآمد، تسهیل فرآیند و خدمترسانی تبدیل به راهکاری فقط برای کسب درآمد میشود.
رسیدن به هدف کسب درآمد در زمانی که یک کسبوکار به پیشرفت رسیده است، وسوسۀ انحصارطلبی را ایجاد میکند؛ هر چند این انحصارطلبی باعث رشد چند برابری باز میشود، اما به راستی پیامدهای مختلفی را به همراه دارد. از بین رفتن کیفیت خدمات، علاقه نداشتن به نوآوری، از بین بردن کسبوکارها، آسیب زدن به شرکای کلیدی، احساس نارضایتی مشتریان از عدم دریافت خدمات مناسب، نداشتن حق انتخاب و عدم توجه به حسِ بعد از خرید و یا استفاده از سرویسها از پیشامدهای ایجاد رقیب در فضای کسبوکار است.
البته برخی از کسب و کارها هم مسیر دیگری را در پیش گرفتند و با رقبای همسطح خود شراکت کردند تا با قدرت بیشتری به مصاف بازیگران بزرگتر بازار خود بروند و بتوانند سهم بازار بیشتری را از آن خود کنند. اما آنچه که بیشتر از همه نگران کننده است، رفتار رهبران هر بخش نسبت به انحصارطلبی و ایجاد فضای ناسالم رقابتی است. چیزی که امروزه بسیار زیاد شاهد آن هستیم، رشد کسبوکارها با ایجاد رقابت ناسالم (انحصار)، عدم مشتری مداری و پاسخگو نبودن است.
این کسبوکارها در حیاط خلوتشان فکر میکنند که چون به دلیل شرایط موجود رقیب خارجی ندارند، میتوانند هر سطح از خدمات را که دلخواهشان است ارائه دهند و مشتریان نیز مجبور به استفاده از این خدمات هستند؛ به همین دلیل پاسخگوی مشکلات کاربران خود نیستند. این رفتار دقیقاً نگاه بالا به پایین و حقبهجانبی است که سبب کاهش تدریجی محبوبیت در میان کاربران میشود.
انحصار تا کجا؟
سوال اصلی زمانی پیش میآید که به رفتار و عملکرد برخی از استارتاپهایی که انحصار در رفتارشان پررنگ است میپردازیم. پاسخ این سوالها ساده است: در صورت فیلتر نبودن یوتیوب، آیا مردم از آپارات استفاده میکردند؟ چرا با توجه به این که یوتیوب فیلتر است اما کسب و کارها و یا اشخاص ایرانی که اسم خودشان را «یوتیوبر» گذاشتند با وجود فیلتر به سمت یوتیوب اشتیاق بیشتری نشان داده و علاوه بر آن، کاربران با توجه به اینکه این سرویس حجم اینترنت بیشتری مصرف میکنند و هزینۀ بیشتری پرداخت میکنند، تمایلی به آپارات ندارند؟
با وجود نتفلیکس میزان استفاده از فیلیمو چقدر خواهد بود؟ چرا با این که حجم مصرفی نیمبها محاسبه میشود و تعدد در آفرهای دیگر، نمیتواند وفاداری نسبت به این سرویس را افزایش دهد؟ به نظر شما اگر آمازون در بازار ایران حاضر بود شرایط و برخورد دیجیکالا با مشتریانش چگونه بود؟ به نظر شما آیا آمازون هم در بلک فرایدی با سیاست افزایش قیمت چندین برابری کالاها با مشتریهایش برخورد میکرد؟ یا اصلاً سوال مهمتر؛ پیامرسانهای ایرانی که با حمایتهای میلیاردی وارد میدان شدند و قد علم کردند، امروز کجای داستان هستند و اصلاً «سروش» کجاست؟ آیا توانست رقیب خوبی برای تلگرام شود؟
این مدل رفتار انحصار طلبانه در رفتار خودروسازان ایرانی نیز ریشه دارد و شاید اگر بنز و هیوندای در ایران حضور داشتند، کسی سراغ خرید از ایران خودرو و سایپا میرفت؟ آیا به تازگی هم شاهد انحصاری جدید برای ابراروان با حذف کلود فلر خواهیم بود؟!
راه حل چیست؟
به نظر میآید بهتر است که کسب و کارها، به دور از فضای انحصار و کسب درآمد و… به حسی که برای کاربران بعد از سرویس گرفتند رقم میزند بیشتر اهمیت داده و با بررسی ریاکشن کاربر، سعی در ایجاد تجربه کاربری بهتری داشته باشند. بررسیها نشان میدهد علیرغم هزینۀ بالا و پرداخت بهای بیشتر و درگیری با معضلات فیلتر، کاربران استفاده از سرویسهای خارجی را ترجیح میدهد و در مواردی که استفاده میکنند نیز پای اجبار قطعاً در میان است.
ضعف قانونی در حمایت از استارتاپهای نوظهور در مقابل غولهای این حوزه باعث ناامیدی فعالین این بخش شده است، به طوری که شرایط فعلی طوری است که حتی اگر کسب و کار بزرگ و اسم و رسم داری که در حال حاضر مشغول به کار است از خدمات پس از فروش یا پشتیبانی و پاسخگویی به مشتری ضعیفی هم برخوردار باشد، به سبب نبود رقیب جدی، به سادگی در این عرصه یکه تازی کرده و مصرف کنندۀ نهایی نیز مجبور به تحمل خدمات بعضاً بیکیفیت این کسب و کارهاست؛ چراکه گزینۀ جایگزین جدی که بتواند همان خدمت را به کاربر ارائه کند، در بازار وجود ندارد.
در پایان امید است با سازو کارهای اجرایی و نظارتی که در حوزۀ کسب و کارهای آنلاین وضع می شود و حمایت از ایدههای تازه، خون تازهای به رگهای استارتاپهای جدید تزریق شود؛ چرا که ادامۀ این روند انحصاری منجر به افت کیفیت خدمات و نارضایتی مصرف کننده خواهد شد.
یادداشتی از علی صدرالدینی مدیر روابط عمومی لیون کامپیوتر