راز پادشاهی گوگل بر اینترنت
نویسنده: فریبا فرهادیان
بیش از ده سال است که گوگل، برترین موتور جستجوهای اینترنتی لقب گرفته و هر سال، قدرتمندتر از قبل به فعالیت خود ادامه میدهد. اما راز الگوریتمهای جستجوی گوگل چیست که به پرسشهای ما تا این اندازه دقیق پاسخ میدهد؟
اولین گزینه شما برای جستجو در شبکه اینترنت چه وب سایتی است؟ مسلما اکثر شما به گوگل اشاره خواهید کرد. نام گوگل با وجود رقبای زیادی که در زمینه جستجو دارد هنوز هم مترادف است با واژه جستجو. شاید تصور کنید گوگل پس از یک دهه تسلط بر بازار جستجو دیگر به فکر بازنشستگی و استراحت افتاده باشد اما بهتر است بدانید که گوگل اصلا در چنین فکری نیست و این درحالیست که رقبایش هم قصد ندارند میدان را واگذار کنند.
سال هاست که گوگلی ها از الگوریتم اسرارآمیز و همه چیزدانشان استفاده می کنند تا ماموریت خود یعنی سر و سامان دادن به اطلاعات دنیا را به انجام رسانند. اما چند سالیست که شرکت هایی مثل فیس بوک و توییتر نیز سعی کرده اند شیوه هایی نوین برای جستجوی شبکه به کاربرند. فیس بوک در همین راستا تصمیم گرفت با استفاده از شیوه کسب اطلاعات از دوستان به جای استفاده از فرمول های ناشناس، گوگل را مورد حمله قرار دهد. توییتر نیز با تجزیه و تحلیل موج اطلاعاتی که به آن وارد می شود توانست مفهوم جستجو در زمان واقعی را به دنیای جستجو معرفی کند. برخی نیز مثل Yelp به افراد در یافتن رستوران ها، خشکشویی ها و پرستاران کودک با رتبه بندی آن ها کمک می کنند. اما هیچ یک از این موارد به تنهایی نمی تواند نیاز آینده را برآورده کند و حضور تمامی آن ها در کنار هم باعث تکمیل شدن یک جستجو خواهد شد. به عبارت دیگر جستجوی آینده از آن یک موتور جستجوی خاص نیست و مشارکت سرویس های مختلف در این زمینه است که یک جستجوی کامل را رقم خواهد زد.
در این میان شاید بتوان بینگ را یک تهدید برای گوگل محسوب کرد. مایکروسافت در ماه ژوئن / تیر گذشته با راهاندازی دوباره موتور جستجوی خود توانست رضایت کاربرانش را تامین کند و سهم خود را در بازار جستجوی آمریکا از ۸ درصد به ۱۱ درصد ارتقا دهد. چیزی که بینگ را از گوگل متمایز می کند این است که گوگل نمی تواند به چیزهایی مثل برنامه پروازی و یا نرخ متغیر بلیت ها در لحظه دسترسی داشته باشد اما مایکروسافت با خریدن Farecast، که وب سایتی برای پیش بینی قیمت ها بر اساس متغیرهای مختلف است، موفق شد نتایج جستجویش را بهبود بخشد. مایکروسافت توانست کاری مشابه را در زمینه بهداشت و سلامتی، بخش های خرید و فروشگاهی نیز انجام دهد که در این موارد گوگل اندکی کم می آورد. اما با این وجود بینگی ها هم اعتراف کرده اند که وقتی پای یک جستجوی واژه ساده به میان می آید باز هم این گوگل است که کیلومترها جلوتر پیشتازی می کند.
الگوریتم جادویی گوگل
به نظر می رسد که موتور جستجوی گوگل دارای توانایی منحصربه فرد در تفسیر درخواست های جستجوگران خود داشته باشد. این موتور جستجو حتی می تواند کلمات غیراستادانه و یا نادرست را نیز به خوبی تفسیر کند و بهترین نتایج را برای آن ها به نمایش درآورد. تمامی این کارها بر عهده یک الگوریتم حرفه ای است که گوگل را قادر به انجام چنین کاری می کند.
داستان الگوریتم گوگل در سال ۱۹۹۷ / ۱۳۷۶ با رتبه بندی صفحات توسط لاری پیج، که در آن زمان یک دانشجو بود، آغاز شد. وی توانسته بود رتبه هر صفحه را بر اساس تعداد و اهمیت لینک هایی که به آن داده می شود، مشخص کند. اما این تمام ماجرا نبود. خیلی چیزهای دیگر هم بودند که باعث می شدند این موتور جستجو بتواند میلیون ها نتیجه احتمالی را رتبه بندی کرده و مهم ترین آن ها را درصدر قرار دهد.
جستجوی شبکه یک فرآیند چند بخشی است. اولین کاری که گوگل انجام می دهد، این است که در شبکه حرکت میکند و محتوای همه سایت های دردسترس را جمع آوری می کند. این اطلاعات سپس بر اساس کلماتشان طبقهبندی می شوند. به این ترتیب می توان سایت ها را بر اساس محتوایشان پیدا کرد. در این میان ماهرانه ترین بخش فرایند رتبه دهی و تعیین بالاترین مورد لیست است. این جاست که پای علائم مفهومی به میان می آید. گرچه تمامی موتورهای جستجوی دیگر هم از این علائم استفاده میکنند، اما هیچ کدامشان موفق نشده اند به همان مهارت گوگل کار را پیش ببرند.
یکی از علائمی که گوگل از آن ها استفاده می کند، همان رتبه بندی صفحات است. دیگر تکنیک کلیدی نیز هایپرلینکها هستند. درنتیجه وقتی شما یک جستجو انجام میدهید، صفحه مناسب شما برایتان آورده می شود. این صفحه حتی ممکن است حاوی کلماتی که شما به دنبالش بوده اید نیز نباشد. تازگی و به روز بودن وب سایت نیز یک علامت برای جستجوی گوگل است. گاهی اوقات یک صفحه جوان بسیار باارزش تر از یک صفحه قدیمی خواهد بود. گوگل علاوه براین از موقعیت جغرافیایی کاربر خود نیز برای تعیین لیست نتایجش استفاده می کند.
مهندسان ساختمان ۴۳ گوگل از دموکراسی بخصوصی نیز برای رتبه بندی نتایج جستجو استفاده می کنند. آن ها این کار را با استفاده از میلیون ها کاربر خود انجام می دهند. به عبارت دیگر اطلاعاتی که افراد در موقع جستجو تولید میکنند، نتایجی که رویشان کلیک می کنند و یا کلماتی را که جایگزین کلمات کلیدی قبلی خود می کنند به همراه موقعیت جغرافیایشان باعث می شود که یک لیست جستجوی موفق برای کاربر تولید شود.
با این وجود باز هم گوگل در سال ۲۰۰۱ در الگوریتم خود یک تجدیدنظر اساسی کرد. این کار باعث شد که مثلا سیستم جدید بتواند بین صفحات تجاری و غیرتجاری تفاوت قائل شود و نتایج بهتر و دسته بندی شده تری را ارائه دهد.
گوگل کار جالب دیگری نیز برای ارتقای خود انجام داد. این شرکت هرساله یک بسیج عمومی داخلی دارد که نام آن را “ایده های جستجوی دیوانه وار” گذاشته است. درواقع با این کار سعی در دست یابی به ایده های زاینده دارد.
ارتش میلیاردی گوگل
گوگلی ها می گویند ما در انجام جستجو هرگز به دنبال جفت و جور کردن کلمات نیستیم، بلکه به دنبال رسیدن به معنی واقعی کلمات هستیم. گوگل برای این کار به صدها نفری وابسته است که در سرتاسر دنیا پشت کامپیوترهایشان نشسته اند و نتایجی را که برای سئوالات مختلف ارائه می شود، مورد قضاوت خود قرار می دهند. از همه مهم تر این که گوگل یک ارتش ممتحن بزرگ هم دارد. میلیاردها کاربر گوگل شاید اصلا ندانند که چه سهم بزرگی در پیشرفت این موتور جستجو دارند.
انعطاف پذیری و توانایی گوگل در افزودن علائم جدید و آزمودن فوری نتایجش همان چیزی است که باعث شده است گوگل در مقابل هر رقیبی از بینگ گرفته تا فیس بوک و توییتر مقاومت کند.
رتبه ای که گوگل به صفحات میده چه جوری
از چند نمرست !
جالب و خواندی بود حسین جان