نگاهی به روزهای نفس گیر Digg برای جانشینی گوگل ریدر
یک پیش کسوت؛ یک تازه نفس
اندرو مک لاگلین مثل یک منبع الهام است. مثل القا کننده حس کار و پیشرفت. مدیر ۴۳ ساله سرویس باز تصور شده Digg به اینکه اینترنت می تواند دنیا را بهبود بخشد اعتقاد زیادی دارد. هر زمان که می خواهد یک ایده جدید را بیان کنید خنده بر لبانش می نشیند و دیوانه وار از زبان اشاره استفاده می کند. بعضی اوقات فکر می کنید به سختی می کوشد که شما را برای پیوستن به یک موضوع وادار کند. او این روزها همین طور به نظر می رسد.
یک بعداز ظهر آفتابی دلچسب در اوایل ماه می است و مک لاگلین در امتداد High Line در نیویورک سیتی قدم می زند، یعنی چند بلوک آن طرف تر از دفاتر کاری Digg و شرکت والد آن یعنی Betaworks. های لاین جایی است که گذشته صنعتی شهر به چیزی کاملا مدرن یا حداقل طبیعی تبدیل می شود. جلوه ای که در آن طبیعت با هنرمندی تمام با یک خط آهن متروکه قدیمی ادغام شده و با یک معماری نو و مدرن در حاشیه در تضاد است تا نمایی فوق العاده زیبا خلق کند، نمایی که در لحظه ای کاملا جدید است و هر لحظه هم تغییر می کند، هر دقیقه که از امتداد آن عبور می کنیم جدیدتر از قبل به نظر می رسد. اخطار: شما در ادامه تولد حماسی یکی از بهترین خبرخوان های حال حاضر را مطالعه می کنید:
مک لاگلین می گوید: « من دوست دارم این توانایی را داشته باشم که دکمه Digg را طوری بسازم تا همان کاری که من می خواهم را انجام دهد. ما باید کل این سازه را بازسازی کنیم. دکمه های Digg در فضای اینترنت پیش از این موفق عمل کردند. اما برای بازسازی و جوان سازی آن ما باید کاری کنیم که عبارت « موفق » دوباره معنای واقعی خودش را نشان دهد ».
مک لاگلین از آینده Digg Reader صحبت می کند، همان پروژه ای که او و گروه کوچک ۱۵ نفره اش تمام ماه گذشته را روی آن تمرکز کرده بودند. اکنون این پروژه کوهی از کدها، اسلایدهای معرفی و سخنرانی در مورد آن و کلی نوشته روی تخته های وایت برد است. آنها باید این پروژه را به یک محصول واقعی تبدیل کنند، محصولی که بتواند جای گوگل ریدر را بگیرد، یعنی همان سرویسی که اول ماه جولای متوقف می شود. آنها کمتر از ۶۰ روز فرصت دارند، در همین حین،گروه همکاری متشکل از ۵ مهندس سعی می کنند محصول جدید دیگری که خریداری کرده اند – Instapaper – را ادغام کنند. هیچ کدام از این موارد محرمانه نیست، در واقع کاملا برعکس. Digg به صورت عمومی این قول را داده که یک جایگزین برای گوگل ریدر در زمان مقرر آماده کند. آنها باید سریع کار کنند و وقتی هم که سریع کار کنید مسلما کارها کمی به هم می ریزند.
نگاهی بیاندازید، اینترنت بر اساس سرعت پیش می رود. یا باید سریع عمل کنید یا از دور خارج می شوید. اما در میان کوهی از اطلاعات و داده ها این حقیقت هم وجود دارد: اینترنت فناوری ای است که می تواند ما را آنی به هر نوع اطلاعاتی متصل کند. این دسترسی آنی به ما امکان می دهد که به شیوه هایی کاملا نو بیاموزیم، ارتباط برقرار کنیم یا به داد و ستد بپردازیم. این همان چیزی است که تمام دنیای آنلاین را به وجود آورده. از « من همین حالا اطلاعاتی در مورد جنگ جهانی دوم می خواهم » تا « این اطراف کدام رستوران غذایش از بقیه بهتر است » و شبکه های اجتماعی و جریان مداوم گردش اطلاعات، به طرز غیر قابل باوری همه چیز با سرعت بسیار بالایی در جریان است. بنابراین، برخی موارد هستند که سرعتشان از سرعت کارها در Digg بیشتر است. این گروهی است که فقط در عرض شش هفته یک برند تقریبا از بین رفته را در اختیار گرفتند و آن را به چیزی تبدیل کردند که شما از آن خوشتان بیاید.
در ماه آوریل وقتی گوگل اعلام کرد که روز اول ماه جولای قصد دارد گوگل ریدر را متوقف کند، تقریبا غیر قابل پیش بینی بود که Digg در همان روز عنوان کند که جایش را خواهد گرفت.
این داستان یک گروه کوچک است که در عرض ۹۰ روز ناممکن را ممکن ساخت.
قمار بزرگ Betaworks :
باتوجه به فرهنگ و محیط شرکت والد Digg یعنی Betaworks، چندان دور از ذهن هم به نظر نمی رسید که Digg بخواهد جایگزینی برای گوگل ریدر بسازد. توصیف Betaworks کمی سخت است، شرکتی است که کاری را شروع می کند، در راستای رسیدن به اهداف خود دیگر شرکت ها را خریداری می کند، آنها را متحول می کند و با استفاده از آنها به نتیجه دلخواه خود دست می یابد، به خصوص در زمینه رسانه ها. وقتی نوبت به انتشار آنلاین می رسد، Betaworks تقریبا در همه زمینه های این کسب و کار مقام خاص خود را دارد: از ساخت و نگارش و اندازه گیری گرفته تا اشتراک گذاری یا حتی بازی. آنگونه که جان بورتویک، مدیر Betaworks شرکت خود را توصیف می کند، او در واقع در حال کنار هم گذاشتن تکه های یک پازل است.
ممکن است Betaworks را نشناسید اما شما هر روز از محصولاتش استفاده می کنید. Chartbeat، که درهرلحظه تعداد حاضران در یک صفحه اینترنتی را اندازه گیری می کند یکی از نمونه هایش است. شاید تا به حال با یکی از دیگر محصولات Betaworks به وبسایت های محبوب خود سرزده باشید: Bit.ly کوتاه کننده URL ای که بسیاری از رسانه ها از آن استفاده می کنند نه فقط به خاطر توانایی اش در کوتاه کردن لینک ها، بلکه به خاطر روشی که برای اشتراک گذاری لینک ها ارائه می کند. احتمال دارد که لینک Bit.ly از طریق SocialFlow ارسال شده باشد، نرم افزار الگوریتمیک مدیریت شبکه های اجتماعی که به برندها کمک می کند بدانند چه چیزی را در چه زمانی به توییتر و فیسبوک ارسال کنند.
یا شاید قبلا موضوعی را از اینترنت ذخیره کرده اید تا بعدا آن را بخوانید و برای این کار از Instapeperاستفاده کرده اید، نرم افزاری که اخیرا توسط Betaworks خریداری شده و بلافاصله با Digg ادغام شده است. دلتان میخواهد یک قصه از خودتان بگویید؟ برای اینکار Tapestry وجود دارد، نرم افزار خودنشر Betaworks. همینطور Editorially،نرم افزار جدید مدیریت پرونده ها. و اگر حوصله تان سر رفته، بد نیست بدانید که Betaworks در Buzzfeed, Branch و همین طور تامبلر هم سرمایه گذاری کرده است. قطعا موضوع سرگرم کننده ای در این سرویس ها پیدا خواهید کرد. شاید هم خیلی خسته شده اید و می خواهید کمی بازی کنید. بازی Dots در iOS پیشنهاد خوبی است… و البته این هم توسط Betaworks ساخته شده است.
همه این تکه های پازل یا به بیان دیگر شرکت ها به شکلی به هم مرتبط هستند؛ آنها افراد و اطلاعات را به اشتراک می گذارند و حتی بسیاری از این شرکت ها در یک استودیوی یکسان کار می کنند. بورتویک می گوید « عملکرد استودیو این است که ممکن است افرادی باشند که به صورت اختصاصی در حوزه مثلا News.me فعالیت می کنند، اما اگر در این محیط که همه در کنار هم در فعالیت هستند ایده ای به وجود آمد که به کار ما مربوط بود می توانیم روی آن فکر کنیم ».
این یعنی Betaworks میتواند Instapaper را بخرد و آن را با Digg ادغام کند. یا بهتر از آن، یک دامین Digg.com خریداری کند و آن را برای یکی از محصولات حال حاضر خودش استفاده کند، که در واقع این همان اتفاقی است که اکنون افتاده.
شما Digg رابه خاطر دارید؟ شاید شما چند سال پیش از آن استفاده می کردید و سپس آن را فراموش کرده اید، مگر اینکه اسپمر باشید. از زمان به وجود آمدن وب ۲، Digg تقریبا به یک عضو باطل در اینترنت تبدیل شد. تابستان گذشته، بورتویک متوجه شد که Digg به مزایده گذاشته شده است و پس از یک هفته چنین ریسکی را پذیرفت و آن را خریداری کرد. قسمت اعظم این پروژه از همان ابتدا به درد نمی خورد. آنها بنای اصلی کدها را کاملا کنار گذاشتند، این کدها اکنون در Github بدون هیچ محبوبیتی بی استفاده افتاده است.
بورتویک توضیح می دهد « ما Digg را خریداری کردیم و در آن زمان بیشتر مثل یک جسد، بی فایده و به درد نخور بود. اگر بنا بود با همان سازه قدیمی اش کار را پیش ببریم حتما مجبور می شدیم بهای سنگینی را پرداخت کنیم ».
اما در همین جسد بی فایده هم یک ویژگی بسیار باارزش قرار داشت: برند Digg. مردم هنوز هم اخبار Digg را دنبال می کردند. بورتویک تصمیم گرفت که لوگوی مشهور، سمبل Digg و نام دامین را نگه دارد و از آنها برای یکی دیگر از محصولات Betaworks یعنی News.me استفاده کند.
پروژه News.me به عنوان یک پروژه مشترک با آزمایشگاه R&D نیویورک تایمز متولد شد و توسط مدیر حال حاضر بخش فناوری های Digg، یعنی مایکل یانگ هدایت می شد ( تایمز به عنوان سرمایه گذار به کار خود در این پروژه ادامه داد ). این سرویس در واقع در رسانه های اجتماعی کند و کاو می کرد و مواردی که دوستان شما و دوستان دوستان شما به اشتراک گذاشته اند را پیدا می کرد و سپس جالب ترین موضوعات یافت شده را به شما نشان می داد. ایده خوبی بود ولی هرگز به موفقیت بزرگی دست نیافت. کسانی که از آن استفاده می کردند دوستش داشتند اما مشکل اینجا بود که افراد زیادی از آن استفاده نمی کردند.
ایده این بود که تکنولوژی به کار رفته در News.me برای پیدا کردن لینک های جذاب به کار گرفته شود و به جای یک ابزار شخصی تبدیل به یک ابزار عمومی و بین المللی شود. بنابراین به جای اینکه مثل News.me لینک هایی نشان داده شوند که برای شما جالب بودند، نسخه جدید Digg مواردی را پیدا می کرد که برای همه جالب بودند. مردم به Digg.com می رفتند و یکبار دیگر موضوع جالبی برای مطالعه پیدا می کردند. به لطف محبوبیت گذشته Digg، نسخه جدیدش به سرعت محبوب شد.
همین که قرارداد خرید Digg توسط Betaworks امضا شد و شایعاتی ایجاد شد مبنی بر اینکه Betaworks در حال تغییر دادن Digg است، بورتویک به جای اینکه مخفیانه تر پیش برود تا به یک نتیجه ایده آل برسند، همه چیز را به صورت عمومی فاش کرد و گفت به زودی با نسخه جدید Digg پذیرای کاربران خواهد بود. مدت بسیار کمی به نظر می رسید، اما گروهی که روی این پروژه کار می کردند بسیار سخت کوش بودند و خوشبختانه توانستند سر زمان مقرر به وعده خود عمل کنند.
نسخه جدید Digg فوق العاده بود، با سرعت و دقت زیادی می توانست مطالب جالب را جمع آوری و نشان دهد به طوری که حتی جدی ترین و مهم ترین رسانه ها هم گاهی از Diggعقب می افتادند و مجبور می شدند برای اطلاع از برخی اخبار و اطلاعات از Digg کمک بگیرند. اما وقتی تابستان جای خود را به پاییز داد و سپس زمستان فرا رسید، وضعیت سایت کاهش پیدا کرد. بنابراین بورتویک به یکی از همکارانش در Betaworks یعنی اندرو مک لاگلین گفت که به صورت تمام وقت روی این پروژه فعالیت داشته باشد.
لاگلین که از تامبلر به Betaworks آمده بود قدرت زیادی در حل کردن مشکلات پیچیده و سخت داشت. او معاون سابق فناوری های ایالات متحده آمریکا بوده. قبل از آن هم سالها خط مشی عمومی بین المللی در گوگل را هدایت می کرد. در اوایل دهه ۹۰ برای شکل گیری ICANN تلاش های زیادی کرد. مدتی هم در دانشگاه هاروارد به عنوان استاد مشغول فعالیت بوده. به طور خلاصه می توان گفت شخصیت کاملی است.
وقتی هدایت Digg را در اختیار گرفت، همه چیز کمی پیچیده شده بود. صحبت هایی می شد مبنی بر اینکه Digg گسترش یابد و به یک سیستم کامنت گذاری اجتماعی تبدیل شود ( Branch که دقیقا همین کار را می کرد در آن زمان به تازگی از استودیوی Betaworks خارج شده بود ). مک لاگلین تصمیم داشت بررسی کند که Digg قبلا در چه زمینه ای به خوبی عمل کرده تا آن را بهبود بخشد.
او توضیح می دهد که « سیستم کامنت گذاری اجتماعی نمی تواند چندان موفقیت آمیز باشد و اکثر این سیستم ها معمولا با شکست مواجه می شوند. من می خواستم واقعا مفید باشد و روی تجربه احساسی ای که Digg قادر است به وجود بیاورد تمرکز کنم و سپس آن را اجتماعی کنم».
یک راه برای رسیدن به این هدف می توانست از طریق خبرخوان ها یا News Reader هایی باشد که اجازه می داد کاربران خودشان آنچه می خوانند را به اشتراک بگذارند. فکر خوبی به نظر می رسید. او قبلا به نوعی تصمیم به خرید گوگل ریدر هم گرفته بود.
Reader متوقف می شود، Digg به پا می خیزد:
مک لاگلین در پاییز سال ۲۰۱۲ چشمش به یک مطلب خورد که گویای آن بود که گوگل تصمیم دارد گوگل ریدر را متوقف کند. همان لحظه به یکی از دوستانش در گوگل پیام فرستاد و پیشنهاد خرید گوگل ریدر را داد، اما دوستش بسیار جدی و قاطعانه پاسخ داد که گوگل هرگز کدها و اطلاعات این سرویس را به فروش نخواهد رساند.
در ماه فوریه که دیگر به صورت تمام وقت روی پروژه Digg کار می کرد، او دوباره همان دوست خود را در کنفرانس TED ملاقات کرد و اینبار دوستش به او گفت « نمی توانم همه چیز را به تو بگویم ولی ما نمی خواهیم این وضع خیلی ادامه پیدا کند، بنابراین اگر فکری در سر داری بهتر است قبل از پایان امسال دست به کار شوی ». در واقع او به مک لاگلین داشت اخطار می داد که اگر می خواهد جایگزینی برای ریدر بسازد باید هر چه زودتر شروع به کار کند.
اما به جای پایان سال، گوگل خبر داد که قصد دارد در اول ماه جولای گوگل ریدر را متقوف کند. درست همان شب Digg اعلام کرد که قصد دارد جایگزینی برای گوگل ریدر منتشر کند. از همان لحظه اینترنت پر شد از اخبار مربوط به این داستان.
ایده ساختن Digg به عنوان جایگزین Reader سر و صدای زیادی به پا کرد. نسخه بازسازی شده Digg در آن زمان محبوب بود، به خصوص در اخبار و یا در جمع توسعه دهندگان. گروه فناوری های آن که توسط مایکل یانگ هدایت می شد قبلا توانایی های خود را نشان داده بود و کاربران شک نداشتند که آنها از پس این کار بر می آیند. حساسیت های مینیمالیستی ای که مدیر طراحی، جاستین ون اسلمبروک برای صفحه اصلی Digg به خرج داده بود ترجمان آینده روشنی از پروژه آتی را ارائه می داد. و البته مدیر کل این پروژه یعنی جیک لوین می توانست حتی راهی برای پولسازی از این پروژه پیدا کند که گوگل تا به حال به فکرش نرسیده بود.
به این خاطر که قطعا همه این کارها به خاطر پول است. Betaworks همه توان خود را فقط برای اهداف نوع دوستانه روی Digg Reader خرج نمی کند. نقشه این بود که ترکیبی ایجاد کنند از ویژگی های رایگان و پولی. شاید نرم افزار iOS را به صورت پولی منتشر کنند، شاید هم امکان جست و جوی فیدها را پولی کنند.
مک لاگلین در اوایل آوریل چنین اظهار کرد « من فکر می کنم ما یک شانس فوق العاده داریم تا از همان روز اول فروش داشته باشیم. ما امکاناتی را به صورت رایگان خواهیم داشت و امکاناتی هم به صورت پولی عرضه خواهیم کرد. چیزی که ما به عنوان پایه می خواهیم کاربرانی هستند که آنقدر اهمیت بدهند که بخواهند پول خرج کنند و سپس می توانیم روی همین پایه و اساس پیش برویم ».
یکی از صدها طرح اولیه برای Digg Reader
Digg Reader می توانست خود Digg را هم بهبود بخشد. تجربه هسته Digg پیدا کردن چیزهای جدید است، به این معنی که باید با بیشترین سرعت داستان هایی را پیدا کند که کاربران به آنها اهمیت می دهند. در حال حاضر این کار از طریق الگوریتم هایی با هدف پیدا کردن لینک های محبوب در شبکه های اجتماعی صورت می گیرد. برای اینکه سرعت این کار بیشتر شود، نیاز بود که داستان ها را قبل از محبوب شدن در فیسبوک و توییتر پیدا کند. اینجاست که ماجرا جالب می شود: اگر Digg خبرخوان خود را داشت پس می توانست بداند که کاربران چه داستان ها و مطالبی را می خوانند – نه فقط اینکه روی کدام ها کلیک می کنند. دکمه های Digg و آیکن های اشتراک گذاری که در ریدر وجود داشتند اجازه می داد تا به سرعت متوجه شوند که چه مطالبی در حال محبوب شدن هستند.
در واقع این می توانست با دیگر قطعه های پازل Betaworks به خوبی جور در آید: Chartbeat می توانست مطالبی که خوانده می شدند را نشان دهد، Bit.ly می توانست تصویری ارائه دهد از آنچه کاربران به آنها لینک می دهند و Instapepr هم می توانست نشان دهد کدام کاربران چه مطالبی را می خواهند بخوانند ولی هنوز فرصت آن را پیدا نکرده اند. یک ریدر مخصوص به Betaworks می توانست با این اوصاف بسیار سریعتر از حد انتظار عمل کند. اما موثرترین راه برای رسیدن به سرعت و موفقیت مطلوب به دست آوردن دل طرفداران گوگل ریدر است.
اما مک لاگلین می دانست که این جلب توجه همان قدر که می تواند مفید باشد به همان اندازه هم می تواند خطرناک باشد چون این احتمال وجود داشت که اگر محصول نهایی به اندازه کافی خوب نبود طرفداران گوگل ریدر شدیدا آن را به باد انتقاد می گرفتند و به قول مک لاگلین در عرض یک چشم به هم زدن همه تلاش ها از بین می رفت.
و از طرف دیگر آنها از گردونه رقابت عقب هم افتاده بودند. Feedly، یک ریدر فوق العاده دیگر داشت کم کم موفق می شد که جای گوگل ریدر را بگیرد. فیدلی همان روز که گوگل خبر از متوقف کردن گوگل ریدر داد ۴ میلیون کاربر داشت ( از آن زمان تا کنون هم ۸ میلیون دیگر به تعداد کاربران این سرویس اضافه شده ).
زمان، زمان کار کردن بود. اول از همه نیاز داشتند تا بدانند که چه کار باید بکنند تا کاربران به استفاده از Digg Reader تمایل پیدا کنند. مک لاگلین در میان سخنانش در اوایل آوریل گفت « چیزی که توجه من را در دیگر ریدر ها جلب کرد این بود که اکثر آنها تجربه نه چندان جالبی در پردازش داشتند ». آنها باید پروسه پردازش – یعنی بیرون کشیدن فیدهایتان از گوگل و اضافه کردن به Digg – را ساده سازی کرده و بهبود بخشند.
این دقیقا همان کار دشوار و در عین حال واجبی بود که بیشتر از سه ماه آینده را به خودش اختصاص می داد.
پس می خواهی یک ریدر بسازی:
کریس وترل می گوید « من جاه طلبی آنها را خیلی دوست دارم. این یک ادعای بسیار بزرگ است و برای رسیدن به بهترین نتیجه سعی و تلاش زیادی باید به خرج داد ». سالها پیش، وترل یکی از بهترین و محبوب ترین سرویس ها را ساخت: گوگل ریدر. وقتی صحبت از آنچه گروه Digg باید با آن رو به رو شود به میان آمد، او لرزه ای به بدنش انداخت و گفت « فکر می کنم برای آنها الان یک حمله عصبی دلسوزانه به من دست داد ».
فیدخوانی به شکل فوق العاده… فوق العاده ای از لحاظ فنی پیچیده است. برای مبتدی ها موارد خیلی زیادی وجود دارند که باید آنها را به دست بیاورند. از بلاگ ها گرفته تا نشریات اصلی مثل نیویورک تایمز، تا فیدهای تقویمی و همه نوع سرویس های شخصی. Digg باید همه این اطلاعات را از همه این ها جمع آوری کند و سپس به شما تقدیم کند – آن هم خیلی سریع.
وترل توضیح می دهد « اندازه ریشه های این کار به طرز غیر قابل باوری بزرگ است. اینترنت گسترده است اما چیزی بیشتر از تعداد زیادی صفحه اینترنتی نیست. اندازه اطلاعات و داده های فیدخوان ها بسیار عظیم تر از خود اینترنت است ». به عنوان مثال یک وبسایت می تواند چندین فید داشته باشد که هر کدام برای هدفی خاص ایجاد شده باشند و همه این فیدها باید روی سرورهای Digg جمع آوری شوند.
وترل در ادامه می گوید « هزینه جمع آوری تمامی منابع لازم و مورد نیاز و به وجود آوردن یک فیدخوان جامع و کامل در سطح جهانی بسیار زیاد است. امیدوارم آنها در بانک کمی پول پس انداز کرده باشند ».
بگذارید یک بار روند منطقی کار را مرور کنیم: فرض می کنیم شما می خواهید مشترک عکس هایی از دوستانتان در فلیکر شوید که برچسب Food یا غذا دارند. این یک زیر مجموعه از عکس هایی است که Digg باید از یک API دریافت کند. هر زمان که Digg Reader را انتخاب کنید، باید همان مجموعه اطلاعات را فقط به شما نشان دهد. این محاسبات و پروسه وقتی دیگر کاربران را هم در نظر بگیرید خیلی سریع به یک پروسه بسیار پیچیده و بزرگ تبدیل می شود. ضمن اینکه مثالی که زده شد فقط یکی از کارهایی است که یک ریدر باید انجام دهد.
وقتی یک کاربر Digg Reader را بارگذاری می کند، سرور های Digg باید تمامی داده هایی که این کاربر مشترک آنهاست را فرا بخواند، تمامی اطلاعات جدیدی که کاربر از آخرین ورودش به Digg تا کنون ندیده را پیدا کند و سپس آنها را به شکلی قابل قبول و مناسب طبقه بندی کند. دو راه برای رسیدن به این داده ها و اطلاعات وجود دارد. Digg می تواند صبر کند تا خود کاربر اطلاعات را درخواست کند یعنی روش Pull یا اینکه به صورت مداوم، خودش این اطلاعات را در اختیار کاربر قرار دهد یعنی روش Push. روش دوم سریعتر ولی درعین حال پیچیده تر است. در حال حاضر Digg از روش Pull استفاده می کند ولی بالاخره می خواهد ترکیبی از هر دو روش را به کار ببرد.
در همین بین، این ریدر کلی محاسبات ریاضی انجام می دهد. قبل از اینکه مطالب را ارسال کند، ریدر باید تعداد مطالبی که خواندید و نخوانده اید را بشمارد و این اطلاعات را هم نشان دهد. از آنجایی که Digg می خواهد شما با مطالب عملیاتی را هم انجام دهید، یک سری اطلاعات مرتبط با هر مطلب را هم باید محاسبه کند. آیا این مطلب را در توییتر یا فیسبوک به اشتراک گذاشته اید؟ آیا آن را Digg کرده اید؟ آیا آن را به Pocket یا Instapaper ارسال کرده اید تا بعدا بررسی اش کنید؟ اگر این کارها را انجام داده اید، باید آیکن مناسب و مرتبط را به شما نشان دهد. همه این کارها را باید بارها و بارها و بارها و برای هر کاربر و برای هر مطلب به طور جداگانه انجام دهد.
این تنها مهم ترین موضوعاتی است که تیم Digg باید در طول سه ماه از پس آنها برآید. و یک چیز نباید فراموش شود. سرعت، که مهم ترین عامل برای یک فیدخوان به حساب می آید و بدون سرعت بالا هیچ معنایی ندارد.
مایکل یانگ، مدیر بخش فناوری های Digg توضیح می دهد « دو جنبه از سرعت وجود دارد، ریدر باید سریع باشد و در عین حال سر وقت عمل کند تا ما بتوانیم مطالب را به محض انتشار به دست بیاوریم ».
« RSS کمی دیوانه کننده است. یک فید از یکی از سایت های مهم را در نظر بگیرید. من برای اینکه همیشه در جریان مطالب آن باشم باید هر یک مدت یکبار به آن سر بزنم. مطلب جدیدی هست؟ مطلب جدیدی هست؟ مطلب جدیدی هست؟ البته اگر مثلا هر ۱۵ دقیقه این کار را تکرار کنم آن وقت بعضی سایت ها من را بلاک می کنند ».
این از اساس یک سیستم معیوب است. مشترکان می خواهند به محض اینکه مطالب منتشر شدند آنها را در فیدخوان خود داشته باشند. اما اگر خود ناشران امکانی برای به روز رسانی به روش Push تدارک ندیده باشند، Digg Reader نمی تواند مطالب را به محض انتشار دریافت کند مگر اینکه خودش شروع به جست و جو و پیدا کردن مطالب کند که این کار را هر ۱۵ دقیقه یکبار می کند. بعضی وب سایت ها هر دو هفته یکبار مطلب جدیدی منتشر می کنند و چک کردن فیدهایش در هر ۱۵ دقیقه خیلی زیاد است، از سوی دیگر بعضی از سایت ها هم هستند که هر ۱۰ یا ۱۵ ثانیه یک موضوع جدید برای انتشار دارند که در این صورت چک کردن های ۱۵ دقیقه ای خیلی کند به نظر می رسد.
این سناریو را در نظر بگیرید: Digg Reader ساعت ۳.۰۰ فید گویا آی تی را چک می کند. ساعت ۳.۰۱ دقیقه گویا آی تی یک مطلب جدید منتشر می کند. یک کاربر ساعت ۳.۱۴ دقیقه وارد Digg Reader می شود و اتفاقی که می افتد این است که نمی تواند آخرین مطلب این سایت را بخواند.
وترل می گوید « این دقیقا یکی از مهم ترین دلایلی است که من هر زمان به فکر حل آن خارج از گوگل می افتم تمام بدنم می لرزد. چون به هر حال یکی از بزرگترین ویژگی های مثبت گوگل ریدر که کمک زیادی به حل این مشکل کرد این بود که از طرف یکی از بهترین موتورهای جست و جو پشتیبانی می شد. یعنی گوگل ».
هر کس که در اینترنت به انتشار مطالب مشغول است خیلی دوست دارد عضوی از گوگل باشد چون گوگل به معنای ترافیک و ترافیک به معنای پول است. ناشران اینترنتی باید طوری عمل کنند که روبات های گوگل قادر به شناسایی مطالب و کارهای آنها باشند. اما آنها چندین هزار فیدخوان نمی خواهند که هر لحظه سیستم آنها را صدا بزند. اگر زیاده روی کنید آنها هم شما را تنبیه می کنند و روبات های شما را بلاک کنند. روبات هایتان بلاک شوند یعنی شما خوانندگان خود را از دست داده اید.
روز ۳۱ می گروه Digg حاضر بودند که بالاخره بعد از این همه سعی و تلاش محصول نهایی را منتشر کنند. آنها سایت را راه انداختند و بلافاصله سایت دان شد. یانگ وقتی فهمید کاربران به محض ورودشان با ارور ۵۰۳ رو به رو می شوند دلش می خواست سرش را به دیوار بکوبد.
راه حل ولی بسیار پیش پا افتاده بود، فقط کافی بود یکی از روتر های خود را ریبوت کنند.
با Digg Reader آشنا شوید:
روز سوم ماه ژوئن همه چیز طبق برنامه پیش می رفت. راب هاینینگ، توسعه دهنده iOS در Digg، به تازگی نرم افزار این سرویس را برای اپل فرستاده بود تا اپل آن را تایید کند. البته مشخص بود که زودتر از چند هفته دیگر این نرم افزار منتشر نخواهد شد اما از همین حالا هم موفقیت بزرگی محسوب می شد. ضمنا، دیگر رقابت داشت به پایان خود نزدیک می شد. آنها می خواستند کار را تمام کنند، حتی اگر به نظر برخی ها کارهای زیادی باقی مانده بود.
البته این فقط شروع کار است. هدف از انتشار فقط ارائه یک محصول بعد از این همه سعی و تلاش بود، و خوشبختانه Digg Reader تقریبا همه آن چیزی بود که سازندگانش در روز انتشار از آن انتظار داشتند. ظاهری بسیار ساده و جذاب دارد که می توان گفت تا حدودی شبیه به گوگل ریدر است ( البته بیشتر به فیدلی شباهت دارد ). دارای ویژگی های ذخیره سازی و به اشتراک گذاری داخلی است. دکمه Digg کمک می کند برترین مطالب به سرعت پیدا شوند. نرم افزار موبایل به خوبی طراحی شده بود. می شد گفت همه چیز طبق برنامه پیش رفته بود.
نظر شما در مورد خبرخوان Digg چیست؟ آیا می تواند جایگزین مناسبی برای گوگل ریدر باشد؟ ضمنا فراموش نکنید که Digg قرار است باز هم پیشرفت کند و هر روز بهتر از روز قبلش شود. نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
منبع Wired.com
سلام
یک فید ریدر توسط یک تیم برنامه نویسی ایرانی در حال آماده شدن هست ، فعلا تو تست پرایویت بتا هستیم.هفته آینده نسخه بتا به صورت عمومی آماده استفاده است.
این فید ریدر قابلیت ریستور بک آپ اکانت گودر رو دارد.
لینک فیسبوک و توئیتر وب سایت :
https://www.facebook.com/recentfeed
https://twitter.com/recentfeed