حباب فیلتر
تلاش شرکتهای خدماتی وب سایت برای تطبیق خدماتشان ( از جمله اخبار و نتایج جستجو ) با سلایق شخصی ما، پیامد ناخواستۀ خطرناکی را بوجود می آورد: ما در ” حبابهای فیلتر ” به دام میافتیم و در معرض اطلاعاتی که میتوانند دید جهانی ما را گسترش دهند و یا به چالش بکشند قرار نمیگیریم. ” الی پاریسر ” (Eli Pariser)در این مقاله به این موضوع می پردازد.
وقتی در یک ناحیه روستایی در ” مین ” (Maine) بزرگ میشدم، اینترنت برای من معنای خیلی متفاوتی داشت. به معنی اتصال با دنیا بود. به معنی چیزی بود که همۀ ما را به هم متصل میکند. و مطمئن بودم که برای دموکراسی و برای جامعۀ ما فوقالعاده خواهد بود.
اما تغییری در نحوۀ جریان اطلاعات آنلاین به وجود آمده که نامرئی است. و اگر به آن توجه نکنیم میتواند به یک مشکل اساسی تبدیل شود. من برای اولین بار این در صفحه فیس بوک خودم متوجه این موضوع شدم شدم. من از لحاظ سیاسی ترقیخواه هستم، ولی همیشه برای ملاقات با محافظهکاران مسیرم را کج کردهام. دوست دارم بدانم که به چه چیزی فکر میکنند، به چه چیزی لینک میدهند و دوست دارم از آنها یاد بگیرم. ولی یک روز هنگامی که به حساب کاربری خود در فیس بوک وارد شدم، متوجه شدم که محافظهکارها از خوراک فیس بوک من حذف شدهاند!! بعد از مدتی معلوم شد که فیس بوک لینکهایی که روی آنها کلیک کرده ام را دنبال کرده است و متوجه شده که ، در واقع من بیشتر روی لینکهای دوستان لیبرالم کلیک میکردم تا روی لینکهای دوستان محافظهکارم. و به همین خاطر لیست محافظه کاران را بدون مشورت با من حذف کرده بود. آنان ناپدید شدند.
فیس بوک تنها جایی نیست که این ویرایش نامرئی و الگوریتمی را انجام میدهد. گوگل هم این کار را میکند. اگر من چیزی را جستجو کنم و شما هم جستجو کنید حتی اگر هم زمان باشد احتمالا” نتایج خیلی متفاوتی را می گیریم .
حتی اگر خارج از حساب کاربریتان باشید، گوگل به 57 نشانه نگاه میکند. همه چیز از نوع کامپیوتری که با آن به شبکه وصل شدهاید تا مرورگری که از آن استفاده میکنید و تا موقعیت مکانی شما. که گوگل از آنها برای انجام اصلاحات بر روی نتایج جستجو استفاده میکند.
فقط گوگل و فیس بوک نیستند. این چیزی است که در سراسر اینترنت پخش شده است. انبوهی از شرکتها هستند که این نوع شخصی سازی را انجام میدهند.
” یاهو نیوز ” بزرگترین سایت خبری اینترنت شخصی سازی شده به طوری که افراد مختلف، اخبار مختلف میگیرند.
” هافینگتون پست “، ” واشنگتن پست “، ” نیویورک تایمز ” همه از راههای متنوع با شخصی سازی سر و کار دارند. و این ما را به سرعت به طرف جهانی سوق میدهد که در آن اینترنت چیزی را به ما نشان میدهد که فکر میکند میخواهیم ببینیم ولی نه لزوما چیزی را که نیاز داریم ببینیم. همانطور که ” اریک اشمیت ” گفت: « برای مردم خیلی سخت خواهد بود که چیزی را تماشا کنند یا مصرف کنند وقتی احساس نکنند برای آنها تهیه شده است »
من واقعا فکر میکنم این یک مشکل است، فکر میکنم اگر همۀ این فیلترها، همۀ این الگوریتمها را در نظر بگیرید به همان حباب فیلتری که میگویم میرسید. و حباب فیلتر شما، همان دنیای شخصی و خاص شما از اطلاعات است که در فضای مجازی در آن زندگی میکنید. و چیزی که در حباب فیلتر شما وجود دارد بستگی به این دارد که شما چه کسی هستید و چه می کننید. ولی مسئله این است که شما دربارۀ محتوای آن تصمیم نمیگیرید. و مهمتر اینکه شما در واقع نمیبینید چه چیزی حذف شده.
این نشان میدهد که در واقع داستانی که ما از اینترنت داریم اشتباه است. در یک جامعۀ رادیو تلویزیونی دربانهایی وجود داشتند، یعنی تدوینکنندهها یا سانسورچی ها، و آنها جریان اطلاعات را کنترل میکردند تا اینکه اینترنت از راه رسید و آنها را از سر راه برداشت و به ما اجازه داد به هم وصل شویم.
ولی با آن چیزی که الان در جریان دارد، متفاوت است. آنچه ما شاهد هستیم دست به دست شدن مشعل از دربانهای انسان به دربانهای الگوریتمی است. و نکته این است که این الگوریتمها آن اصول اخلاقی نهادینه شده را که تصحیح کنندهها داشتند، ندارند. پس اگر قرار است الگوریتمها، دنیا را برای ما سازماندهی کنند، اگر قرار است آنها تصمیم بگیرند چه چیزی را ببینیم و چه چیز را نبینیم، ما باید مطمئن شویم که آنها تنها برای ربطِ علایق، تنظیم نشده باشند، باید مطمئن شویم آنها به ما چیزهایی را که چالش برانگیز و مهم هستند، نشان میدهند.
ما چنین چیزی را قبلا تجربه کردهایم. در سال 1915، وضعیت روزنامهها وخیم بود چون آنها مانند فیلتر عمل میکردند و برای مسئولیتهای شهروندی خود ارزشی قائل نمی شدند تا اینکه مردم متوجه شدند، دموکراسی بدون وجود جریان آزاد اطلاعات امکان پذیر نخواهد بود. آن وقت بود که اخلاق روزنامه نگاری پرورانده شد، بینقص نبود ولی ما را از قرن گذشته به سلامت عبور داد. و حالا در اینترنت تا حدی به شرایط 1915 برگشتهایم و به دربانهای جدید نیاز داریم که همان نوع تعهد را در کدها و اصولی که مشغول نوشتنشان هستند، وارد کنند.
میدانم که در گوگل و فیس بوک افراد زیادی مثل ” لری ” و ” سرگی ” هستند که برای ساختن اینترنت به صورتی که امروز هست، کمک کردهاند و من بسیار بابت آن سپاسگزار هستم ولی ما نیاز داریم که مطمئن شویم درک و فهم زندگی اجتماعی و حس مسئولیت شهروندی در این الگوریتمها وارد شده است. ما باید مطمئن شویم که آنها به اندازۀ کافی شفاف هستند که ما بتوانیم قوانینی که مشخص میکنند چه چیزی از فیلترها عبور کنند، ببینیم. و نیاز است که به ما این امکان داده شود تا بتوانیم تصمیم بگیریم چه چیزی از فیلتر عبور کند و چه چیزی عبور نکند. چون فکر میکنم ما واقعا نیاز داریم اینترنت همان چیزی باشد که همۀ ما رویای آن را در سر داریم. احتیاج داریم همۀ ما را به هم وصل کند و ایدههای نو، افراد جدید و چشماندازهای جدید به ما نشان دهد. و این کار انجام نخواهد شد اگر اینترنت ما را در فضای مجازی یک نفره ، از بقیه جدا کند.
منبع:
http://www.thefilterbubble.com/
خیلی جالب بود
سلام
ممنون از مطلب بسیار جالبتون.
حرف قشنگ و نسبتا نویی بود. هر چند که بعید می دونم این روند به این زودی ها بر طرف بشه.
موفق باشید.