۱۰ راز معرفی دمو از محصول
اگر سمَتی در فروش دارید که مستلزم ارتباط مستقیم با مشتری است و به دنبال تقویت مهارت های خود در معرفی و ارائه نمونه محصول یا دمو هستید، باید این مطلب از مجموعه مقالات آموزش فروش را تا به انتها مطالعه کنید.
اولین دموی نرم افزاری که معرفی کردم به خوبی در خاطرم هست، انگار که همین دیروز بود (ماجرا به ۴ سال قبل بر می گردد). احتمالاً آن مشتری بالقوه در گوشه ای از این کره خاکی هنوز هم غرق در تعجب است که چرا اصلاً از اول به تماس من جواب داده است!
شاید جالب یا وحشتناک به نظر برسد، اما در هر صورت در اینجا به بخشی از گام های نادرستی که در طول تماس خود برداشتم اشاره می کنم:
- صدای من به خاطر اضطراب و مصرف بیش از حد قهوه می لرزید.
- سوال نپرسیدم. در عوض، حوصله مشتری را با جزئیات بی حاصل و بی ربط سر بردم.
- نشانگر ماوس من مرتباً در حال پیمایش طول و عرض صفحه بود، چرا که نمی خواستم جزئی ترین ویژگیهای محصول را هم از قلم بیندازم.
- به جای آنکه به موارد استفاده و کاربرد عملی محصول توجه کنم، با عجله به سوالات پاسخ می دادم که این به نوبه خود باعث ایجاد سوالات بیشتری می شد.
- من کاری کردم که یک فناوری شیک و سهل الاستفاده، بسیار پیچیده و گیج کننده به نظر رسید.
- در یکی دو مورد با باگ ها و اشکالاتی در عملکرد نرم افزار دمو مواجه شدم.
بنابراین جای تعجبی ندارد که مشتری مزبور دیگر هیچ وقت با من صحبت نکرده باشد. با وجود اینکه دوستانه و پرانرژی به نظر می رسیدم، اما هر اشتباهی که فکرش را بکنید مرتکب شدم.
اما امروز بعد از گذشت چهار سال و ارائه صدها دمو از محصولات مختلف داستان تغییر کرده است. امروزه نقش و سمَت من حول دو محور می چرخد: اول اینکه باید به محصول مورد نظر در دنیای مشتری زندگی ببخشم و دوم اینکه باید کاری کنم که همه چیز آسان و ساده به نظر برسد.
اما برای کمک به شما در جهت زندگی بخشیدن به محصول و آسان جلوه دادن آن، در این مطلب از مجموعه مقالات آموزش فروش به ۱۰ مورد از اسراری که در ارائه دموی محصول به آنها تکیه می کنم اشاره خواهم کرد:
-
طوری برخورد کنید که آرامش و انرژی از سر و روی شما ببارد
روی مخاطب تمرکز کنید، نه خودتان. اگر بیش از حد نگران این باشید که در منظر مخاطب چگونه به نظر می رسید، نکات مهم را از یاد خواهید برد و چه بسا فقط به خاطر اینکه نتوانسته اید منافعی که می توانید برای مشتری بالقوه به ارمغان بیاورید را به درستی پوشش بدهید، یک معامله شیرین را از دست بدهید. به علاوه، این احتمال هم وجود دارد که مخاطب شما هم این انرژی منفی را احساس کند و او نیز دچار اضطراب شود و در نتیجه، نتوانید مکالمه سازنده ای داشته باشید.
-
شروع، وسط و پایان واضحی داشته باشید
هنگامی که پدرم انشاهای من را بررسی می کرد، همین جمله ورد زبانش بود: « شروع، وسط و پایان واضح و مشخصی داشته باش». اخیراً هم معاون اجرایی شرکت در مورد دمویی که به گروهی از مدیران نشان داده بودم همین را به من توصیه کرد. لذا در حال حاضر در همه معرفی هایی که انجام می دهم، این مراحل را پیاده می کنم:
- خلاصه ای از آنچه که می خواهید را بگویید و چیزی که مشتری می خواهد بشنود را به زبان بیاورید. از این فرصت برای هدایت جریان گفتگو بهره برداری کنید. این باعث می شود که مخاطب شما بیشتر احساس راحتی پیدا کند، چرا که انتظارات وی نسبت به مسیر پیش رو روشن می شود.
- سخنرانی: اینجا همان جایی است که نشان می دهید که چرا راهکار شما نیازهای طرف مقابل را برآورده خواهد کرد. فقط روی ویژگیهای مختلف محصول تکیه نکنید. مشخص کنید که چطور می توانید به مشتری کمک کنید؛ محصول یا سرویس شما چطور می تواند به او کمک کند تا از پس چالش هایی که با آنها روبروست برآید.
- چکیده آنچه که گفته اید را دوباره بگویید. برای تثبیت نکات کلیدی مورد نظر، موارد اصلی را تکرار کنید.
-
قبل از آنکه به مشتری چیزی بگویید، از او سوال کنید
هر فروشنده ای باید آنقدر درباره محصول مورد نظر شناخت داشته باشد که بتواند بدون آمادگی درباره آن با مشتری گفتگو کند، چند سوال حساب شده بپرسد و بتواند به تناسب، کارکردهای آن را به تصویر بکشد. مولفه مهم در اینجا «سوال پرسیدن» است. برای درک چیزی که مخاطب به دنبال آن است هیچ راهی بهتر از پرسیدن از خود او وجود ندارد.
-
۲۰ درصد صحبت کنید، ۸۰ درصد بشنوید
بسیاری از فروشندگانی که با آنها همکاری کرده ام، با اینکه به دنبال ایجاد یک فضای مبتنی بر گفتگو بودند، اما به ندرت به مشتری اجازه می دادند که صحبت کند. برای اینکه واقعاً گفته های طرف مقابل را بشنوید، در تماس بعدی خود از این دو تاکتیک استفاده کنید:
- بعد از آنکه صحبت طرف مقابل تمام شد، قبل از شروع پاسخ به آرامی تا دو بشمارید. من به این نتیجه رسیده ام که اگر فقط چند لحظه تأمل کنم و فوراً جواب ندهم، مشتری این را به عنوان نشانه ای از توجه من تعبیر می کند و به صحبت خود ادامه می دهد. ابتدا این را روی دوستان تان امتحان کنید تا منظور من را متوجه بشوید.
- در زمان معرفی دمو مرتباً مکث کنید. بسیاری از فروشنده ها از این تکنیک استفاده می کنند. آنها در پایان هر بخش، به جای نظر خواستن، فقط چند ثانیه مکث می کنند – فقط اندکی کمتر از عبور از مرز معذب کردن حاضرین. در اینجا هم از طریق رفتارتان به مخاطبان خود نشان می دهید که به حفظ فضای گفتگوی دوجانبه تمایل دارید و فرصتی برای مشارکت را در اختیار آنها قرار می دهید.
-
هنگامی که صحبت می کنید، تصور کنید که گوینده خبر هستید
نحوه صحبت کردن گوینده های خبر را در نظر بگیرید. آنها کلام را در قالب بسته های صوتی هضم شدنی، قابل تکرار و واضح در اختیار مخاطب قرار می دهند. گوینده های مشهور مهارت بیشتری دارند، اما تقریباً هر مجری خبری می تواند راهنمای شما باشد. هنگامی که کسی در یک بخش خبری یک سیاست خارجی خاص را توضیح می دهد، به سراغ موضوعات مبهم بی ربط نمی رود. بلکه در عوض، حتی یک کلمه را هم هدر نمی دهد، از زبان ساده استفاده می کند و یک روند منطقی را دنبال می کند. همینجا یک بهانه به دست تان دادم تا تلویزیون تماشا کنید!
با تظاهر به اینکه یک گوینده خبر هستید به یک هدف دیگر هم دست پیدا خواهید کرد: تمرکز. پشت هر کلیک و هر صفحه و هر بخشی که نشان می دهید باید یک هدف مشخص وجود داشته باشد.
-
دست تان را از روی ماوس و کیبورد بردارید
اگر کار خاصی با رایانه ندارید، دست تان را از روی ماوس و کیبورد بردارید و هنگامی که به سوالات پاسخ می دهید، دست به سینه بنشینید. این کار به شما کمک می کند تا در حالی که حواس تان نیست، نشانگر را از این طرف به آن طرف نبرید و حواس دیگران را پرت نکنید. مخاطب شما به هر کجا که اشاره کنید نگاه می کند، لذا مراقب حرکات تان باشید. به علاوه، کسی چه می داند، شاید سهواً روی چیزی کلیک کردید که نباید می کردید!
-
سول پشتوانه سوال را کشف کنید
اخیراً یک جلسه برای ارزیابی و کنترل کیفی مشاوران فروش شرکت داشتیم. مدیر فروش ما از یکی از مشاورین سوال کرد که فلان محصول چند فیلتر دارد. مشاور مربوطه هم حق مطلب را ادا کرد. او به جای آنکه برای پیدا کردن پاسخ دستپاچه شود، کمی درنگ کرد و پس از یک تبسم از مدیرمان خواست که خواسته و نیاز خودش از آن محصول را توضیح بدهد. به احتمال قریب به یقین، مشتری شما هم آنچنان به اعداد و ارقام علاقه ای ندارد و فقط می خواهد اطمینان پیدا کند که نیاز و خواسته اش به بهترین وجه ممکن برآورده خواهد شد. در این حالت، از آنجایی که گفتگو از سمت ویژگی ها به سمت منافع و حل مشکلات و چالش ها فاصله می گیرد، کلام وارد فاز مثمر ثمرتری خواهد شد.
-
بین دوست داشتنی بودن و مطلع و آگاه بودن، تعادل برقرار کنید
من به ضرص قاطع اعتقاد دارم که مردم از افرادی خرید می کنند که از آنها خوش شان می آید. علاوه بر این، آنها از افرادی که می دانند که از چه صحبت می کنند هم خوش شان می آید. اینکه یک رابطه خوب و مثبت با مشتری برقرار کنید مهم است، اما این فقط هنگامی سودمند است که اعتبار خود را نشان داده باشید. این به آن معنی است که اگر چیزی را نمی دانید خودتان به آن اذعان کنید. سپس با تماس مجدد در سریع ترین زمان ممکن و ارائه پاسخ صحیح اعتماد بیشتری را به خود جلب کنید.
-
از خودتان فیلم بگیرید
بهترین ورزشکارها رقابتهایی که در آن شرکت کرده اند را دوباره و چندباره بازبینی می کنند تا نقاط قوت و ضعف شان را پیدا کنند. بهترین فروشنده ها هم همین کار را انجام می دهند. اگر جلسه حضوری دارید، از یک دوربین مجزا یا دوربین گوشی خود استفاده کنید و اگر دمو را به صورت مجازی ارائه می دهید، از محصولات ضبط محیط دسکتاپ، مانند Snagit استفاده کنید. این به شما کمک می کند تا کلمات و عباراتی که از آنها استفاده می کنید را به زیر ذره بین ببرید و ببینید که چگونه کار را به سرمنزل مقصود می رسانید.
-
به قول معروف، تو سر مال نزنید!
اگر مثلاً دموی نرم افزار شما برخی آمار یا داده های خاص را نشان نداد، یا یک پیغام خطا ظاهر شد، یا اینکه بارگذاری داده ها مقداری طول کشید، روی این مشکل کلید نکنید. این فضای خالی را با کلام پر کنید و به خاطر آن عذرخواهی نکنید. در غالب موارد، مشتری اصلاً متوجه وجود مشکل نمی شود. در بدترین حالت هم می توانید بعد از جلسه یک اسکرین شات از چیزی که می خواستید نشان بدهید را برایش ارسال کنید، که این به نوبه خود دریچه ای را برای یک مکالمه دیگر باز خواهد کرد.
نویسنده اصلی این مطلب که با اندکی جرح و تعدیل برای بخش مقالات آموزش فروش مجله گویا آی تی ترجمه شده، خانم الکساندرا نِیشِن است. خانم نیشن مدیر ارشد بازاریابی و فروش یکی از شرکتهای مطرح در همین زمینه است.