۸ اثر پروانه ای که دنیا را برای همیشه تغییر داده است
اثر پروانه ای (Butterfly Effect) نظریه ای است که می گوید بال زدن پروانه در یک گوشه از جهان می تواند پیامدهای مخربی را در گوشه ای دیگر از دنیا بر جای بگذارد.
شاید به نظر برسد که اثر پروانه ای بیشتر با آب و هوا در ارتباط است، اما امروزه اصطلاح اثر پروانه ای در واقع استعاره ای است که به این واقعیت اشاره دارد که یک رویداد کوچک و ناچیز چگونه می تواند تغییرات بزرگی را پدید بیاورد.
البته، اثبات نظریه اثر پروانه ای تقریباً غیرممکن است. با این حال برای شروع بد نیست این را در نظر بگیرید که اگر پدر پدر پدر بزرگ تان با مادر مادر مادر بزرگ شما ازدواج نکرده بود، الآن به خواندن این متن مشغول نبودید.
در طول تاریخ، رویدادهای بزرگی تغییرات شگرفی را در جهان پدید آورده اند، اما برخی از این رویدادهای بزرگ ریشه در اتفاقات بسیار کوچک و جزئی داشته است.
در این مقاله از مجله گویا آی تی قصد داریم به سراغ مهم ترین نمونه های اثر پروانه ای که دنیا را متحول ساخته اند برویم.
خرید یک ساندویچ که به جنگ جهانی اول منجر شد
نقشه هایی که برای قتل آرشیدوک فرانتس فردیناند، وارث تاج و تخت پادشاهی اتریش-مجارستان توسط گروه پنجه سیاه طرح ریزی شده بود همگی نقش بر آب شده بودند. نارنجکی که در میان کاروان خودروهای مشایعت کننده آرشیدوک پرتاب شد به خودروی او نخورد و به ماشین دیگری اصابت کرد. در این میان، آرشیدوک اصرار داشت تا از مجروحین حادثه عیادت کند، بنابراین عازم بیمارستان شد، اما در میانه مسیر متوجه شد که راننده از مسیر جایگزینی که قبلاً تعیین شده بود حرکت نکرده است.
راننده برگشت تا از مسیر مقرر به بیمارستان بروند، اما اتفاقاً یکی از افرادی که مسئولیت ترور آرشیدوک را برعهده داشت سرِ پیچی که خودروی حامل او چند لحظه ای توقف کرده بود در حال خرید ساندویچ بود. ترروریست مورد نظر به سمت آرشیدوک و همسرش شلیک کرد و به این ترتیب جهان وارد جنگ چهارساله ای شد که به کشتار میلیون ها انسان انجامید.
نامه ای که نادیده گرفتن آن جنگ ویتنام را به راه انداخت
توماس وودرو ویلسون به عنوان بیست و هشتمین رئیس جمهور ایالات متحده از مرد جوانی به نام هو شی مین (انقلابی ویتنامی که رهبر کمونیست این کشور از ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۹ و اولین رئیسجمهور جمهوری دموکراتیک ویتنام بود – ویکیپدیا) نامه ای دریافت کرد که از او می خواست تا برای گفتگو درباره استقلال ویتنام از فرانسه با هم مذاکره کنند. در آن زمان، هو شی مین روشنفکرانه آماده مذاکره بود، اما ویلسون به آن نامه توجهی نکرد که همین باعث عصبانیت هو شی مین شد. پس از آن، هو شی مین درباره مارکسیسم تحقیق و مطالعه کرد، با تراتسکی و استالین دیدارهایی داشت و به یک کمونیست دوآتشه تبدیل شد.
بعد از مدتی ویتنام موفق به کسب استقلال خود از فرانسه شد، اما کشور به دو بخش کمونیستی در شمال و غیرکمونیست در جنوب تقسیم شد که هو شی مین رهبری شمال را در دست داشت. در سال ۱۹۶۰ میلادی، در حالی که پارتیزان های ویتنام شمالی به جنوب حمله می کردند، ایالات متحده آمریکا مداخله کرد؛ اتفاقی که چه بسا اگر ویلسون نامه هو شی مین را خوانده بود، هرگز روی نمی داد.
رویای مرگ آبراهام لینکُلن
آبراهام لینکُلن (شانزدهمین رئیس جمهور ایالات متحده) شب قبل از ترور خود در سال ۱۸۶۵ میلادی خواب دیده بود که در مراسم تدفین خودش در کاخ سفید شرکت کرده است. علیرغم اینکه از این رویا برآشفته بود، اما تصمیم گرفت که (با کمترین تعداد محافظ) در سالن تئاتر حضور پیدا کند.
ترور آقای لینکلن نقطه تاریکی در تاریخ آمریکا است، چرا که تمام تلاشی که برای آزادی برده های آفریقایی انجام داده بود توسط جانشین وی، اَندرو جانسون رد شد. لذا به جرأت می توان ادعا کرد که اگر او به آن سالن تئاتر نرفته بود، می توانست به کشور خود و حتی به جهان خدمات ارزنده تری را ارائه کند.
مهربانی یک مرد، عامل وقوع هولوکاست شد
در سال ۱۹۱۸ میلادی، سربازی به نام هِنری تَندی که در جنگ جهانی اول در فرانسه برای ارتش بریتانیا می جنگید از کشتن یک سرباز آلمانی صرف نظر کرد. این تصمیم ساده چنان هزینه هایی را برای جهان در بر داشت که هیچ کس تصورش را هم نمی کرد.
تَندی در حال جنگ برای تحت کنترل در آوردن مارکوینگ بود که چشمش به یک سرباز زخمی افتاد که می خواست فرار کند. از آنجایی که سرباز مورد نظر مجروح بود، تندی نتوانست دلش را برای کشتن او راضی کند، لذا به او اجازه داد که برود.
آن سرباز کسی نبود به جز آدولف هیتلِر.
رد شدن درخواست پذیرش در دانشکده هنر به جنگ جهانی دوم منجر شد
شاید بتوان این را به عنوان معروف ترین اثر پروانه ای این فهرست بر شمرد. در سال ۱۹۰۵ میلادی، یک مرد جوان درخواست خود برای تحصیل در دانشکده هنرهای زیبای وین را به این دانشکده ارائه کرد، اما متاسفانه (هم برای او و هم برای ما و دنیا) این درخواست پذیرفته نشد؛ نه تنها یک بار، بلکه دو بار!
شخصی که آرزوی تحصیل در رشته هنر را در سر می پروراند، آدولف هیتلر بود که پس از ردّ درخواستش مجبور شد تا در محله های فقیرنشین شهر خود ساکن شود و به تدریج یهودی ستیزی وی تقویت شد. هیتلر به جای واقعیت بخشیدن به رویاهای خود به عنوان یک هنرمند، به ارتش آلمان پیوست و بقیه داستان را هم که خودتان می دانید.
یک کتاب تخیلی که یک روز در هر سال ۹۰۰ میلیون دلار به اقتصاد ایالات متحده خسارت وارد می کند
در سال ۱۹۰۷ میلادی، یک کارگزار بورس به نام توماس لاسون کتابی تحت عنوان جمعه، سیزدهم (Fridey the Thirteenth) نوشت که از خرافات این تاریخ برای ایجاد وحشت در میان کارگزاران وال استریت استفاده می کند.
این کتاب چنان تاثیری بر اقتصاد ایالات متحده داشت که به خاطر آن مردم در این روز به جای رفتن به سرکار ترجیح می دهند که در خانه بمانند یا به خرید یا تفریح مشغول باشند. لذا یک کتاب تخیلی همه ساله این کشور را در همین روز خاص متحمل یک خسارت ۹۰۰ میلیون دلاری می کند.
شهرتی که به خاطر یک مجوز حمل اسلحه لکه دار نشد
مارتین لوتر کینگ به خاطر اعتراضات مسالمت آمیز و مخالفتی که با خشونت داشت معروف است، اما چه بسا اگر با درخواست وی برای دریافت مجوز حمل اسلحه موافقت شده بود، امروز ما تصویر دیگری از او در ذهن داشتیم.
معروف است که پس از آنکه آقای کینگ به عنوان رهبر انجمن پیشرفت مونتگومِری منصوب شد، درخواست خود برای دریافت مجوز حمل سلاح گرم را به مقامات محلی ارائه کرد. احتمالاً دلیل این درخواست تهدیدهایی بود که از ناحیه سفیدپوستان به خاطر انتخابش برای این سمت دریافت می کرد. با این حال، درخواست او توسط مقامات رد شد و میراث مارتین لوتر کینگ مبنی بر پرهیز از خشونت در همه حال همچنان بکر و ناب باقی مانده است.
یک اشتباه اجرایی باعث نابودی دیوار برلین شد
گونتِر شابفسکی سخنگوی حزب کمونیست آلمان بود که در سال ۱۹۸۹ میلادی یادداشتی مبنی بر اِعمال تغییرات عمده در نحوه بازدید مردم از دیوار برلین دریافت کرد. در این یادداشت نوشته شده بود که فعلاً اهالی آلمان شرقی با داشتن مجوز می توانند از دیوار بازدید کنند. در عین حال، یادداشت نامفهوم بود و شابفسکی تصور می کرد که منظور نامه این است که هر کسی که پاسپورت داشته باشد می تواند در هر زمانی که بخواهد از دیوار بازدید کند. هنگامی که گزارشگران از او درباره زمان اجرای قوانین جدید سوال کردند پاسخ او «فوراً» بود. بنابراین هجوم و ازدحامی به وجود آمد که باعث تخریب دیوار شد.
نمونه های بالا تاثیری که انتخاب های جزئی ما می تواند بر آینده جهان بگذارد را اثبات می کنند.
نظر شما چیست؟ آیا شما هم می توانید نمونه هایی را به این فهرست اضافه کنید؟