فیزیکدان ایرانی دانشگاه کالیفرنیا: هارپ توانایی ایجاد زلزله را ندارد /روسها به شایعه هارپ دامن زدند
نیروی هوایی آمریکا از سرمایهگذاری مجدد در این پروژه منصرف شده است. بنابراین، یا به نتایج لازم رسیدهاند یا فکر میکنند آنچنان که باید و شاید این پروژه برای آنها کاربردی نداشته است. به هر حال روسها تمایل داشتند از آمریکاییها عقب نیفتند و به این شایعات دامن زدند که هارپ یک پروژه علمی نیست بلکه سلاح کشتارجمعیست.
گویا آی تی – نیمه ژانویه سال ۲۰۱۰ که زلزلهای با قدرت هفت ریشتر جنوب پورتو پرنس پایتخت کشور هائیتی را لرزاند و با ۳۰۰ هزار کشته، مرگآورترین زلزله تاریخ مدرن بشریت نام گرفت، هوگو چاوز رهبر ونزوئلا در واکنشی جنجالی، ایالات متحده را متهم کرد که دارد ادای «خداوند» را درمیآورد. او گفت: «آمریکاییها دارند «خدابازی» درمیآورند و این بار هائیتی قربانی زلزله ویرانگری شده است.» اشاره هوگو چاوز به احتمالات شایعهآلودی بود که زلزله هائیتی را محصول آزمایشهای آمریکا در حوزه پروژه هارپ میدانست. اما این همه ماجرا نبود و بعد از آن هر بار حادثهای ویرانگر در جایی از جهان رخ داده، این شایعه شبهعلمی میان مردم دستبهدست شده است. در زلزله ۷٫۳ ریشتری کرمانشاه نیز شایعه مشکوک بودن زلزله مطرح شد. اگرچه کسی به آن وقعی ننهاد، بررسی شایعهها پیرامون زلزله از منظر علم بهخصوص علم فیزیک و اینکه چرا شایعهسازان سعی میکنند از تئوریهای علمی برای پیشبرد هدفهای خود بهره ببرند، سبب شد با پروفسور علی نیری، دانشمند و فیزیکدان ایرانی مقیم آمریکا و استادیار فیزیک در دانشگاه چپمن کالیفرنیا، گفتوگو کنیم. پروفسور نیری در بین سالهای ۲۰۰۴–۲۰۰۲ به عنوان پژوهشگر و استادیار مدعو در مرکز نظریات بنیادین (IFT) در دانشگاه فلوریدا کار کرده است. پس از آن، تا سپتامبر سال ۲۰۰۷ به عنوان عضو هیأت علمی در گروه فیزیک انرژیهای بالا در دانشکده فیزیک دانشگاه هاروارد مشغول به پژوهش و تدریس بوده است. در حال حاضر، دکتر نیری عضو مرکز تحقیقات فیزیک نظری کاولی در دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا و استادیار فیزیک در دانشگاه چپمن و گروه فیزیک انرژیهای بالا و کیهانشناخت دانشکده فیزیک و اخترشناسی دانشگاه کالیفرنیا در ارواین است.
چرا معمولا بعد از حوادثی مثل زلزله شایعه آزمایشهایی مانند هارپ مطرح میشود؟ ریشه این اتفاق کجاست و از نظر فیزیکی چه تناسبی بین وقوع زلزله با چنین آزمایشهایی وجود دارد؟
باید ببینیم این شایعات در چه کشورهایی مطرح میشود. عموما در کشورهایی که نتوانستند فکر مناسب، راهکار و چاره درستی برای مقاومسازی ساختارهایشان بیندیشند، این نوع شایعات زیاد درمیگیرد. اما با توجه به تحقیقاتی که بنده در این زمینه انجام دادهام میتوانم با اطمینان بالایی بگویم که نخستین بار شایعه هارپ در ارتباط با زلزله هائیتی که آن هم کشوری فقیر و از نظر تکنولوژی بسیار پایین بود مطرح شد و آقای هوگو چاوز رئیسجمهور وقت ونزوئلا این مسئله را مطرح کردند که پیش از آن هم توسط افراد دیگر مطرح شده بود که هارپ چنین قدرتی دارد، اما بهطور مشخص به زلزلهای وابسته نشده بود. به هر حال پرسشی که اینجا مطرح است این است که چرا این تکنولوژی در ژاپن استفاده میشود، اما حرف و حدیثی در آن نیست. قصد دارم بگویم چرا در کشورهای پیشرفته که مقاومسازی شدهاند یا کشوری مانند ژاپن که هر روز در آن زلزله میآید و بعضی اوقات زلزلههایی به بزرگی ۶ و یا بالاتر در مقیاس ریشتر چطور آنجا این تکنولوژی کار نمیکند و آنجا مسائل و همهچیز زمینی است. به نظر من بخشی از این مسئله برمیگردد به اینکه بخواهیم هر مشکلی که در جامعه خودمان وجود دارد و به علت بحران سوءمدیریت و عدم مدیریت نتوانستیم از پس آن بربیاییم را با توهم تئوریهای توطئه حل کنیم و به جای حل مسئله سعی کنیم صورتمسئله را پاک کنیم و صورتمسئله جدیدی بدهیم و خودمان هم پاسخ صورتمسئلهای را که دادیم از قبل میدانیم و به این ترتیب بتوانیم فراری رو به جلو انجام دهیم.
اساسا هارپ چیست و آیا کشورهایی مثل ایران به چنین تکنولوژی یا تکنیکی دست پیدا کردهاند؟
تکنولوژی هارپ خیلی تکنولوژی سختی نیست. اما نمیدانم ایران به آن دست پیدا کرده یا خیر. علت اینکه آمریکاییها این تکنولوژی را به آلاسکا بردند این است که آلاسکا بسیار به قطب شمال نزدیک است و آنجا میتوان شفقهای قطبی را دید. ذرات باردار الکتریکیای که به دام میدان مغناطیسی زمین میافتند به نزدیک قطب که میرسند حرکت نوسانی انجام میدهند. این حرکت شتابدار ذرات الکتریکی سبب تابش امواج الکترومغناطیسی میشود که پس از آن نورهای بسیار زیبای سبز، آبی و بنفش را میتوانید ببینید. نزدیک بودن این به قطب سبب میشود که بتوانند بررسیهای بهتری نسبت به تأثیرات امواج الکترومغناطیسی در یونکره انجام دهند. ساختار هارپ همانطور که گفتم شامل فرستندههای رادیویی بسیار بسیار قوی است. در ضمن، روسها هم به این ادعا که هارپ وسیلهای نظامیست دامن زدند. دلیل این است که روسها به خوبی آگاهند که چرا آمریکاییها دارند تلاش میکنند فیزیک یونکره را بفهمند. این یک جنگ الکترونیکی برای منحرف کردن موشکهایی خواهد بود که از کشوری متخاصم به آمریکا فرستاده شود یا هر کشور دیگری که قصد استفاده از این تکنولوژی را داشته باشد. فعلا حتی به آن مرحله هم نرسیدهاند. نیروی هوایی آمریکا از سرمایهگذاری مجدد در این پروژه منصرف شده است. بنابراین، یا به نتایج لازم رسیدهاند یا فکر میکنند آنچنان که باید و شاید این پروژه برای آنها کاربردی نداشته است. به هر حال روسها تمایل داشتند از آمریکاییها عقب نیفتند و به این شایعات دامن زدند که هارپ یک پروژه علمی نیست بلکه سلاح کشتارجمعیست. کسانی که سعی میکنند به این شایعات بپردازند کاش بتوانند اصل ماجرا را بفهمند. باز هم تکرار میکنم که «کنترل جنگهای الکترونیکی» یک مسئله واقعیست، اما اینکه بخواهد زلزله مصنوعی ایجاد کند و شرایط اقلیمی را تغییر دهد یا افکار و اذهان را کنترل کند اساسا غیرعلمی و شبهعلمی است.
چرا شایعهسازان سعی میکنند از تئوریهای علمی برای پیشبرد هدفهای خود بهره ببرند؟
سؤال بسیار خوبی است. زیرا هرچه بشر از نظر فکری بالغتر و بزرگسالتر شود متوجه میشود که در نگرش و رهیافت علمی اصالتی وجود دارد که در باقی بینشها و نگرشها موجود نیست. به این دلیل است که حتی کسانی که ضد علم هستند و شبهعلمی حرف میزنند در نهایت تلاششان این است که برای گفتههای خود مصداق علمی بیاورند. زیرا میدانند وقتی پشت چیزی علم باشد مردم باور میکنند. به همین دلیل پس از هر زلزلهای میبینید که چنین شایعاتی صورت میگیرد، برای اینکه بخواهند توصیف کنند ما درست میگوییم و علم هم این را تأیید میکند، اما چیزی به غیر از مسائل شبهعلمی نیست؛ پس این بهرهبرداری و سوءاستفاده از علم برای رسیدن به مقاصد خودمان است و اینجاست که باید سطح آگاهی مردم را بالا ببریم و به آنها بگوییم که چگونه بین علم و شبهعلم تفاوت قائل شوند و بهترین کار برای این مسئله روشهای علمیست. روش علمی بهترین سنجش برای تشخیص سره از ناسره است و برای تشخیص علم از غیرعلم است.
زلزله از نظر علمی، بهخصوص از نظر علم فیزیک، چطور میتواند تعریف شود که برای مردم هم قابل فهم باشد؟
زلزله از لحاظ زمینشناختی محصول حرکت صفحات بزرگ تکتونیکی زمین است. زمین که بخشی از منظومه خورشیدی ماست در زمان تشکیل به حالت مذاب بوده و بعد که آرامآرام دمای آن کمتر شده است به حالت سنگی و صخرهای درآمده است و این صفحات که قارهها را تشکیل دادهاند بسیار بسیار بزرگ هستند و انرژی بسیار زیادی برای حرکت دادن این صفحات لازم است. در بین صفحات گسلهایی وجود دارد که هنگام حرکت صفحات گسلهای فعال سبب میشود لرزشی در زمین رخ داد که به صورت امواج مختلف، امواج اولیه و امواج ثانویه میتوانند در سطح زمین حس شوند. بنابراین، چندین نوع موج داریم که این امواج به شکل سطحی میتوانند بسیار مخرب باشند. سه موج وجود دارد که در امواج زلزله تولید میشود. در زلزله انرژی زیادی به طور ناگهانی آزاد میشود؛ از این جهت بسیار شبیه به یک انفجار است. تعریف فیزیکی انفجار یعنی آزاد شدن انرژی زیادی را در زمانی کوتاه شاهد باشیم. معمولا در انگلیسی به مرکز زلزله Epicenter میگویند و از این جهت ما میتوانیم با روشهای متفاوت کنونی تعیین کنیم که مرکز زلزله در چه عمقی بوده است. متأسفانه برخی از دوستان توجه ندارند که انرژی عظیم رها شده از زلزله بسیار بسیار بیشتر از انرژیای است که در بمبهای اتمی وجود دارد.
بهتر است این روند را با چند مثال عنوان کنم، زیرا تقریبا از زلزله طبس به این طرف هر وقت زلزله آمده است سعی کردهایم به جای اینکه به مسائل زمینشناختی و ناآگاهی خودمان به ساخت سازههای مقاوم در برابر زلزله بپردازیم آن را گردن عاملی به غیر از مسائل زمینشناختی و علمی بیندازیم. حتی در زلزله بم اشاره شد که آزمایشها یا انفجارات اتمی ممکن است که سبب این زلزله شده باشند. در سال ۱۹۳۵ بود که چالرز ریکتر، یا طوری که در فارسی معروف است ریشتر، روشی را پیدا کرد تا بتوانیم انرژی بسیار عظیمی که به دلیل حرکات صفحات تکتونیکی در زمین رها میشود را اندازهگیری کنیم. جالب است بدانید که در ابتدا واحد اندازهگیری را ریشتر اعلام کرد که اندازه محلی است، اما بعدا این مقیاس به نام ریشتر یا ریکتر شناخته شد. اگر زلزلهای حدود مقیاس ریشتر ۶ باشد انرژیاش حدودا معادل با یک میلیون تُن TNT است که تقریبا برابر با بزرگترین بمب هستهای است که ساخته شده و میتوان از آن استفاده کرد، اما چون مقیاس ریشتر لوگاریتمیک است وقتی شما از ۶ به ۷ میرسید و زلزلهای که اخیرا در مرز بین ایران و عراق رخ داد و بنا به گفته سازمان زمینشناسی آمریکا مرکز آن در حلبچه عراق بود ۱۰ تا ۳۰ بار بزرگتر از انرژی است که در مورد زلزله ۶ ریشتری استفاده شده است. سؤال واضح این است که بشر توانسته کدام سلاح هستهای یا غیرهستهای را بسازد که چنین انرژی عظیمی تولید کند. بنابراین این تا حدی ناشی از عدم شناخت کافی ما در رابطه با مسائل زمینشناختی است.
هارپ چطور و چرا برای مردم کشورهایی مثل ما مهم شده است؟ چطور میتوان به وسیله دادههای علمی با پدیدههایی مثل شایعه آزمایش هارپ مقابله کرد؟
متأسفانه اولین بار در کشورهای اسلامی این شایعه توسط دکتر عطارالرحمان که ریاست بخش علمی سازمان کنفرانس اسلامی را دارند در سال ۲۰۱۰ مطرح شد و بسیار در جهان اسلام این مسئله هوادار پیدا کرد، البته ایشان هم متأثر از نویسندهای آمریکایی بود که ایشان هم با نوشتن کتابی در این زمینه اعتقاد داشتند که هارپ پروژهای علمی نیست بلکه وسیلهای است برای کشتار جمعی. در صورتی که باید دید هارپ چیست؛ HAARP مخفف کلماتی است که به معنای پروژه تحقیقاتی یا پژوهشی در زمینه یونکره یا شفقهای فعال با فرکانس بالاست، مخفف High Frequency Active Auroral است که H از High Frequency میآید، Active به معنای فعال و Auroral به معنای شفق قطبی که به علت ضرات باردار الکتریکی برآمده از بادهای خورشیدی است و نهایتا Research project که A اول از Active به معنای فعال آمده است و A دوم از Auroral به معنای شفق که به دلیل وجود میدان مغناطیسی و یونکره زمین است و R از Research به معنای پژوهش آمده است و نهایتا P از project به معنای پروژه آمده است. این پروژه کاملا علمی بوده و این شایعات به این دلیل است که در این پروژه علمی نیروی هوایی آمریکا، نیروی دریایی ایالات متحده و بخش پژوهشی وزارت دفاع آمریکا سرمایهگذاری کرده بودند. معمولا هر پروژهای که ارگانهای نظامی در آن دخالت داشته باشند شایعات زیادی پشت آن صورت میگیرد. به هر حال باید این را گفت که در سال ۲۰۱۴ نیروی هوایی آمریکا گفت که علاقهای ندارد در این زمینه تحقیق کند. اساسا این تحقیقات قرار بوده که برای بررسی فیزیک یونکره انجام گیرد. علت دخالت سازمانها این بوده است که با بررسی فیزیک یونکره، قصد اولیه این بوده است که ببینند به چه ترتیب میتوانند سیستمهای الکترونیکی دشمن را از طریق فرستادن امواج رادیویی با فرکانس بالا کور کنند یا سپر دفاعی الکترونیکی ایجاد کنند.
آیا اساسا هارپ امکان تولید زلزلههای بزرگ را دارد؟ بعضی از مردم میگویند نوری در کرمانشاه دیدهاند و این شایعه با کمک برخی رسانهها تقویت شد.
هارپ و هزاران هزار برابر قویتر از هارپ امکان به وجود آوردن زلزلههای مصنوعی را ندارند. اینکه تغییرات اقلیمی چه تأثیری دارند؛ تمام چیزی که شرایط آبوهوایی ما را تعیین میکند در دو لایه تحتانی یا زیرین اتمسفر است، استراتوسفیر و تراپوسفیر دو لایهای هستند که بسیار بسیار پایینتر از لایه یونکره هستند و امواج الکترومغناطیسی اساسا نمیتواند تأثیری روی این دو لایه داشته باشد، پس این هم باز ناشی از ناآگاهی است، برای من عکسهایی فرستاده شده که نور قبل از زلزله را دیدهاند و این نشاندهنده هارپ است، اولا این عکسها توسط هیچ آدم متخصصی گرفته نشده است و نمیتوان صحت یا عدم صحت آن را تأیید کرد، اما چیزی که به EQL یا Earth Quiet Light (نور زمین لرزه) مشهور است تا به الان به لحاظ علمی رد شده و مقولهای شبهعلمی است که باز هم باید به این مسئله توجه داشت. بنابراین به طور کلی قصد دارم بگویم هارپ و یا حتی سلاحهای اتمی ما امکان به وجود آوردن زلزلهای با این قدرت را ندارند، اما اگر شما گسلهای فعالی دارید طبیعتا اولا در آن عمق نمیتوانیم چنین انفجارهایی را انجام دهیم، انفجارهای اتمی بسیار بسیار نزدیک سطح زمین است.
چرا شخصیتهای علمی و دانشمندان از شبکههای اجتماعی دوری میکنند و در دسترس نیستند تا به مردم توضیحات کافی بدهند و از پریشانی ذهنها در مواقع بحرانی جلوگیری کنند؟
یک دلیل این است که وقت چنین کارهایی را ندارند، اما یک بدی هم دارد. در ابتدای قرن بیستم دانشمندان چهرههای شناختهشده و سلبریتیهای جامعه بودند. این روزها دانشمندان از توده مردم فاصله گرفتهاند، البته قصد ندارم وارد دلایل بشوم؛ زیرا آن بحث مفصل دیگریست، اما این فاصله گرفتن و عدم ارتباط مستقیم دانشمندان با جامعه سبب شده است قرن بیستویکم که قرنیست که بیشترین پیشرفتهای علمی در آن صورت گرفته است… ما در ۴۰ سال آینده آنچنان در علم و فناوری پیشرفت خواهیم کرد که برابر است با کل پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی بشر از زمانی که تاریخ ثبت شده داشته است. با این همه پیشرفت میبینیم که جهان امروز بیش از هر زمان دیگری به سمت شبهعلم رفته است. یک دلیل میتواند عدم ارتباط دانشمندان با جامعه باشد که در مورد فرهنگ ما این عدم ارتباط بسیار بسیار بیشتر از فرهنگهای دیگر مثلا در آمریکا یا اروپای غربی است. شما آنجا میبینید که میزان دانشگستری، ترویج علم، ارتباط با دانشمندان و سخنرانیهای عامهفهمی که توسط دانشمندان برای جامعه میشود چقدر زیاد است. در ایران بنا به دلایل بسیار زیادی که از حوصله این مصاحبه خارج است دانشمندان از ارتباط مستقیم با مردم ــ به غیر از چند نمونه خاص ــ دوری میکنند.
چه نهادهایی باید درباره این مسئله حرف بزنند؟
به نظر من قطعا اولین نهادهایی که باید مورد استناد قرار گیرند نهادهای علمی هستند. سازمان ژئوفیزیک دانشگاه تهران، دانشکدههای زمینشناسی، زمینشناسان، در وهله دوم فیزیکدانان، مهندسی سازه و متخصصین این رشته. اما ما میبینیم که مرجع مردم اکنون رسانهها هستند که با عرض معذرت رسانهها در کل دنیا ــ منظورم رسانه خاصی نیست ــ یکی از بازوهای بسیار بزرگ ترویج شبهعلم، ضدعلم و خرافه شدهاند و در سراسر دنیا به این صورت است، حتی در آمریکایی که من حضور دارم. بنابراین باید دید چند تا از رسانهها تلاش میکنند که با متخصصان این رشتهها تماس برقرار کنند و نه با یک نفر بلکه با چندین نفر که شاید نظرات متفاوت بیان شود. عموما سعی میکنند شایعات را منعکس کنند و ما الان در قرنی به سر میبریم که با بیسوادان و بدسوادان تحصیلکرده سروکار داریم و این میتواند خطر بسیار بزرگی برای تمام جوامع ازجمله جامعه ما، در ایران، باشد.
منبع: جماران