شرحی بر زندگانی ۵ سیستم عامل موبایلی که شکست خوردند

شرحی بر زندگانی ۵ سیستم عامل موبایلی که شکست خوردند
  • 1395/11/24
  • زهرا معبودی
  • 0

اکثر دنبال کنندگان حوزه‌ی تکنولوژی موافق‌اند که امروز فقط دو سیستم عامل موبایلی به طور جدی در بازار باقی مانده است: اندروید و iOS. البته گهگاه دستگاه‌هایی هم دیده می‌شوند یک از یک گزینه‌ی سوم و ناشناخته استفاده می‌کنند، اما این سیستم عامل‌ها از ارزش کافی برخوردار نیستند. از زمانی که اولین آیفون عرضه شد، به رغم شکست‌های گذشته، بازار در شرایطی قرار گرفت که چالشگران جدید زیادی به این سمت روی آوردند.

سیستم عامل موبایل

بنابراین تصمیم گرفتیم لیستی کوتاهی از بزرگترین پلتفرم‌های شکست خورده تهیه کنیم تا با وجود این که به موفقیت نرسیدند، تلاش‌های آنان را ارج نهیم. چرا که یک رقیب واقعی کسی است که بار دیگر به میدان بازگشته و از اشتباهات گذشته درس می‌گیرد. پس با ما همراه باشید تا با عبور از تاریخ نگاهی به سیستم عامل‌های موبایلی گذشته بیندازیم.

WebOS
WebOS

WebOS

پالم را به خاطر دارید؟ اگرچه این برند یک بار از HP جدا و دوباره به شکل بی‌رحمانه‌ای به این شرکت برگشت، در دوران شکوه خود یکی از بزرگترین سازندگان PDA بازار بود. WebOS سیستم عاملی بود که به همراه Palm Pre عرضه شد و تاثیر شگرفی در بازار گذاشت. این سیستم عامل از یک راه‌حل چند وظیفگی موسوم به «کارت‌های فعالیت» استفاده می‌کرد که در واقع یک رابط کاربری چند لمسی کامل بود و به اپ‌ها اجازه می‌داد تا به وسیله‌ی فناوری‌های وب به طور مستقیم ساخته شوند. اگرچه سیستم عامل مذکور هیچ وقت فروش یا سهم بازار فوق العاده‌ای نداشت، ولی در میان عاشقان تکنولوژی جایگاه خوبی پیدا کرد، و میراث آن اکنون در بسیاری از قابلیت‌های سیستم عامل‌های کنونی همچنان زنده است.

WebOS

تاریخچه

سال ۲۰۰۷ بود و آیفون – یعنی دستگاهی که هنوز در آن زمان خیلی از مردم را متقاعد نکرده بود، اما در نهایت ثابت کرد که دستگاهی انقلابی است – به تازگی معرفی شده بود که یکی از کارکنان پالم تهدید آن را به وضوح حس کرد. راهکار شرکت در مقابل این مسئله استخدام جان رابینستین، یکی از بازنشستگان اپل بود که مسئول بخشی از آیپد اصلی بود. آن‌ها او را در بخش توسعه‌ی تلفن‌های بعدی خود قرار دادند. دو سال بعد، Palm Pre به همراه WebOS در CES 2009 معرفی شد که اولین تلفن هوشمند غیر اپلی بود که از نمایشگر چند لمسی استفاده می‌کرد. به دنبال فروش ناموفق Palm Pre، Pre Plus و Pixi، HP در آوریل ۲۰۱۰ اعلام کرد که پالم را به طور کامل خریداری می‌کند. بعد از معرفی چند تلفن دیگر، نام پالم به نفع HP تغییر کرد، ولی پس از انتشار تنها دو دستگاه دیگر، بخش موبایل شرکت به طور کامل متوقف شد، و WebOS هم به عنوان یک سیستم عامل موبایلی همراه با آن به تاریخ پیوست.

WebOS
لانچر WebOS

امکانات

یکی از جالب‌ترین ویژگی‌های WebOS استفاده‌ی گسترده‌ی آن از حرکات لمسی بود، تا جایی که دستگاه‌های مجهز به این سیستم عامل، در زیر نمایشگر بخش مخصوصی برای استفاده از این حرکات لمسی داشتند. چند وظیفگی مبتنی بر کارت که امروز هم به عنوان یک استاندارد در پردازش موبایلی در نظر گرفته می‌شود، کار خود را در WebOS شروع کرد. جستجوی عمومی هم که از چندین اپلیکیشن مختلف به طور همزمان نتیجه می‌آورد، اولین بار در این سیستم معرفی شد. یکی از ویژگی‌هایی که تبلیغات گسترده‌ای روی آن صورت گرفت Synergy بود که در واقع جایگزین دفترچه آدرس به حساب می‌آمد و امکان وارد کردن همزمان داده از منابع مختلف از جمله رسانه‌های اجتماعی و ایمیل، و سپس ذخیره سازی آن درون فضای ابری را فراهم می‌کرد. یکی دیگر از امکانات جالب این سیستم استفاده از شبیه ساز PalmOS موسوم به کلاسیک بود که شرایط لازم برای استفاده از اپلیکیشن‌های قدیمی را به وجود می‌آورد.

WebOS
WebOS

چه اشتباهی رخ داد؟

برخلاف ویژگی‌های خوبی که سیستم عامل WebOS داشت، اوضاع از همان روز اول برای خود سیستم و شرکت والد او مناسب نبود. Pre درست زمانی معرفی شد که سهام شرکت با قیمت ۱.۴۲ دلار برای هر سهم شاهد بدترین عملکرد خود در تاریخ بود. البته با معرفی دستگاه اوضاع خیلی بهتر شد، ولی نهایتاً به دلیل شرایط نامناسب شرکت به HP واگذار شد. دستگاه‌های پالم مطابق انتظارات فروش نداشتند و دلیل آن هم واضح است؛ اپلیکیشن. یا در حقیقت نبود اپلیکیشن. کیت توسعه‌ی Mojo یعنی چیزی که برای تولید اپلیکیشن برای یک سیستم عامل ضروری است، یک ماه بعد از عرضه‌ی Pre معرفی شد که این مسئله به خصوص برای تلفنی که فقط ده یا دوازده اپلیکیشن داشت اصلاً خوب نبود. اگر این اتفاق را با بازاریابی ناموفق اسپرینت، و عدم تمایل جدی پالم به فروش دستگاه در آن طرف آب‌ها در نظر بگیریم، می‌بینیم که شکست بدیهی است. در ماه‌های بعد اندروید به شکل بی‌نظیری محبوب شد و نشان داد که عرضه‌ی هر دستگاه دیگری که به WebOS مجهز باشد سرنوشتی مشابه دستگاه قبلی خواهد داشت.

WebOS

میراث

چند وقت بعد از توقف فعالیت WebOS، در توافقی که HP با LG امضا کرد به نحوی سیستم عامل را احیا نمود، و در حال حاضر هم تعدادی از تلویزیون‌های هوشمند LG و گونه‌ای از LG Watch Urbane از همین سیستم عامل استفاده می‌کنند. علاوه بر این جانشین WebOS یعنی LuneOS در جامعه‌ی منبع باز در وضعیت توسعه‌ی فعال قرار دارد اگرچه هنوز به صورت گسترده مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. بسیاری از ویژگی‌های این سیستم عامل مثل چند وظیفگی مبتنی بر کارت هنوز برقرار است، اما برخی از قابلیت‌های پیشرفته‌ی گذشته نظیر پشته‌بندی/گروه‌بندی کارتی دیگر وجود ندارند.

MeeGo
MeeGo

MeeGo

نمونه‌ی خوبی از این ادعا که زمان‌بندی نامناسب چگونه می‌تواند یک محصول خوب را نابود کند، MeeGo است که از همکاری مشترک نوکیا و اینتل پدید آمد و توانست روی یک یا دو تلفن هوشمند قرار بگیرد. این سیستم عامل با تمرکز بر حرکات لمسی و سادگی، قرار بود بازگشت نوکیا را به عصر تلفن‌های هوشمند رقم بزند. نوکیا N9 تنها موبایل مجهز به MeeGo بود که در چند ماه پیش از انتشار خود و با اعلام خبر همکاری مایکروسافت و نوکیا به نابودی کشیده شد.

تاریخچه

MeeGo
MeeGo

برای درک کامل تاریخ MeeGo باید چند سال به عقب برگردیم و به همکاری‌های مشترک نوکیا و اینتل نگاه کنیم. اولین همکاری Moblin (مخفف Mobile Linux) بود که توسط اینتل مبتنی بر سیستم عامل منبع باز لینوکس و با تمرکز بر پردازنده‌ی اتم این شرکت ساخته شد. سپس Maemo مطرح شد، که توزیع مخصوص نوکیا بود و در ابتدا بر روی PDA-های خود شرکت مورد استفاده قرار می‌گرفت. این دو شرکت در کنگره‌ی جهانی موبایل ۲۰۱۰ پروژه‌ی مشترک بعدی خود را که MeeGo نام داشت معرفی کردند. این سیستم عامل علاوه بر تلفن‌های هوشمند قرار بود بر روی تبلت‌ها، تلویزیون‌ها و نت‌بوک‌ها هم استفاده شود. در طول این سال‌ها فقط دو موبایل نوکیا N950 و N9 با این سیستم عامل منتشر شد که البته این دستگاه‌ها از نظر فنی از MeeGo استفاده نمی‌کردند، بلکه نسخه‌ای از Maemo که MeeGo UX روی آن اجرا می‌شد را به همراه داشتند. هر دو دستگاه هم در تعداد محدود عرضه شدند. N950 که یک تلفن توسعه دهندگان بود و فقط در حدود ۵۰۰۰ دستگاه از آن تولید شد، و N9 هم به خاطر همکاری مشترک نوکیا و مایکروسافت هرگز عرضه نشد. در نهایت اینتل پروژه‌ی آن را نیمه کار رها کرد و کار مختومه شد.

MeeGo

امکانات

با توجه به این که این سیستم عامل هیچ گاه قرار نبود محدود به موبایل باشد، تجربه‌های کاربری (UX) مختلفی برای آن طراحی شده بود که هر کدام بر روی دستگاه خاصی تمرکز داشت. UX موبایل که موسوم به Harmattan بود، رابط کاربری خاصی با سه لایه‌ی اصلی داشت، و مسیریابی در آن در وهله‌ی اول به وسیله‌ی حرکات لمسی انجام می‌شد. این سیستم عامل یکپارچگی خوبی با شبکه‌های اجتماعی داشت و یکی از لایه‌ها فقط به اطلاعات گردآوری شده از اپلیکیشن‌های مختلف اختصاص داشت. سوایپ‌های گوشه برای مینیمایز کردن، بستن اپ‌ها، سوئیچ کردن بین صفحات و غیره استفاده می‌شد. طراحی بصری UX شباهت زیادی به Symbian Anna داشت که بعدها در دیگر محصولات نوکیا مورد استفاده قرار گرفت.

MeeGo

چه اشتباهی رخ داد؟

اول این که نسخه‌ی کامل این سیستم عامل فقط یک بار آن هم بر روی یک تبلت آلمانی گمنام به اسم WeTab ارائه شد که یک رابط کاربری سفارشی هم روی آن قرار داده شده بود. دلیلش هم این است که نوکیا به رغم این که یکی از دو سازنده‌ی اصلی MeeGo بود، ولی N9 و N950 را با Maemo 6 عرضه کرد، چون کار روی این دستگاه‌ها پیش از عقد قرارداد با اینتل شروع شده بود. N9 چهار ماه بعد از توافق اختصاصی نوکیا با مایکروسافت معرفی شد، و توسط استفان الوپ، مدیر عامل شرکت، به عنوان اولین و آخرین دستگاه میگوی این شرکت توصیف شد. الوپ که یکی از مدیران قبلی مایکروسافت بود، دلیل اصلی هدایت این پلتفرم به سمت شکست بود چون در یکی از یادداشت‌های خود آن را یک «پلتفرم در حال سوختن» نامید، و طرفدار ویندوز فون بود (که اتفاقاً گزینه‌ی بعدی لیست ماست). با این حال حتی اگر زمان‌بندی بد عرضه‌ی سیستم عامل را کنار بگذاریم، هنوز نمی‌توان با قطعیت گفت که آیا این پلتفرم می‌توانست در برابر رقبایی که چند سال از فعالیتشان می‌گذشت و محبوب شده بودند مقاومت کند یا نه.

MeeGo

میراث

Mer که یکی از انشعابات منبع باز Maemo بود، پس از انتشار تمرکز خود را بر روی MeeGo گذاشت، و در نهایت بعد از طرد شدن این سیستم توسط نوکیا و اینتل جایگزین آن شد. Mer در ادامه پایه‌ی دو سیستم عامل دیگر شد، که یکی Sailfish OS بود که در چند موبایل و تبلت ارزان قیمت مورد استفاده قرار گرفت، و دیگری Tizen بود که به عنوان دنباله‌ای بر تلاش‌های صورت گرفته برای MeeGo معرفی شد، ولی در حقیقت بیشتر از سیستم عامل بادای سامسونگ الهام گرفته شده بود. درست مثل بادا، تایزن هم در تلفن‌های هوشمند رده پایین مورد استفاده قرار گرفت، اما اخیراً به درون تلویزیون‌های هوشمند و لوازم پوشیدنی هم راه یافته است.

Windows Phone
Windows Phone

ویندوز فون

ویندوز فون سیستم عاملی بود که از همان ابتدا به سمت شکست پیش می‌رفت و تنها کاری که بقیه می‌توانستند بکنند این بود که بنشینند و با ترس آن را تماشا کنند. مجموعه‌ای از تصمیمات بد و سوء مدیریت باعث شد یکی از جذاب‌ترین سیستم عامل‌های دهه‌ی گذشته به مسیری پیچیده و ناتمام برسد. در حالی که این سیستم عامل در نظر فنی امروز هنوز هم فعال است، ولی تقریباً هیچ کس از آن استفاده نمی‌کند، و در نتیجه اسم آن در لیست ما قرار گرفته است. البته این مسئله شرم‌آور می‌باشد، چون ویندوز فون پتانسیل خیلی بیشتری داشت و ایده‌های پشت آن به درستی پایه گذاری شده بود.

تاریخچه

Windows Phone
Windows Phone

بدون شک جالب‌ترین ویژگی ویندوز فون طراحی بصری گیرای آن است که در زمان انتشار خود مشابهی در بازار نداشت. زبان طراحی این سیستم عامل که با نام Metro شناخته می‌شد، در واقع چند سال قبل از این سیستم عامل هم وجود داشت و برای اولین بار در مدیا پلیر Zune مایکروسافت مشاهده شده بود. یکی دیگر از چیزهایی که ویندوز فون از پلتفرم‌های دیگر قرض گرفته بود هسته‌ی Windows CE بود که در نهایت مشکل ساز شد و باعث شد تا نسخه‌ی بعدی آن یعنی ویندوز فون ۸ با دستگاه‌های موجود سازگاری نداشته باشد. اگرچه در ابتدا دستگاه‌های زیادی برای این پلتفرم وجود نداشت، ولی همکاری مایکروسافت و نوکیا باعث شد تا چند موبایل رده بالای خوب و چند دستگاه میان رده‌ی مناسب به بازار عرضه شود. برخلاف تلاش‌های زیادی که برای بازاریابی سیستم عامل، به خصوص در آن طرف آب‌ها انجام شد، مشتریان هنوز قانع نشده بودند. تا این که مایکروسافت بخش کسب و کارهای دستگاه‌های تجاری نوکیا را خریداری کرد، اما این حرکت هم به سرعت با شکست مواجه شد. تا جایی که امروز دیگر نامی از ویندوز فون وجود ندارد و اسم آن با ویندوز ۱۰ موبایل که نسخه‌ی ثانویه‌ای از سیستم عامل اولیه‌ی شرکت است جایگزین شده اما تعداد اپلیکیشن‌ها در بهترین حالت هنوز در حد متوسط قرار دارد.

Windows Phone
Windows Phone

امکانات

در وهله‌ی اول بگذارید یک چیز را سر راست بگوییم، اگرچه ویندوز فون هیچ وقت یک سیستم عامل بی‌نقص نبوده، ولی ظاهر آن امروز هنوز هم منحصر به فرد است. مایکروسافت با یک رابط ساده در عصر صفحات شلوغی که پر از اطلاعات غیر ضروری است، موفق به ایجاد تفاوتی موفقیت آمیز در این سیستم عامل شده بود. حرکتی که به ندرت در این صنعت دیده می‌شود. اما این قضیه تنها نکته‌ی مثبت این سیستم عامل نیست. ویندوز فون در روزهای اول خود، مفهومی موسوم به Hubs داشت که هدف آن گردآوری محتواهای مشابه در یک مکان ساده و قابل دسترس بود. کاشی‌های زنده قابلیتی بود که ترکیبی از عملکرد ویجت‌ها و میانبر اپلیکیشن‌ها را در اختیار شما قرار می‌داد. کیبورد لمسی این سیستم عامل یکی از بهترین کیبوردهای تاریخ است و تا چند وقت قبل رکورد سریع‌ترین کیبورد در صفحه‌های لمسی را در اختیار داشت. در نسخه‌های اخیر این سیستم دستیار دیجیتال کورتانا هم که مشابه سیری آیفون است معرفی شد. با گذشت زمان ویژگی‌های کوچک و مختلفی برای رقابت به این سیستم عامل اضافه شد، اما نهایتاً تاثیر آن چنانی بر برداشت عمومی از این پلتفرم نداشت.

Windows Phone

چه اشتباهی رخ داد؟

از هر کسی سوال بالا را بپرسید، تقریباً پاسخ مشابهی دریافت خواهید کرد: «این سیستم عامل اپلیکیشن نداشت». اگرچه این قضیه صحیح است، ولی دلیل اصلی شکست پلتفرم مذکور نیست، بلکه یکی از اثرات آن است. در حقیقت، این مایکروسافت بود که پشت سر هم و حتی پیش از انتشار رسمی سیستم عامل در مورد آن تصمیمات اشتباه گرفت. اولین اشتباه این بود که ویندوز فون ۷ را بر روی یک هسته‌ی قدیمی به نام Windows CE طراحی کرد، هسته‌ای که بیش از یک دهه در پلتفرم ویندوز موبایل مورد استفاده قرار گرفته بود. سپس مایکروسافت تحت تاثیر تهدیداتی که از موفقیت اندروید و iOS دریافت می‌کرد در توسعه‌ی ویندوز فون عجله کرد و بسیاری از قابلیت‌های ضروری مثل سازگاری با ویندوز موبایل را نادیده گرفت.

Windows Phone

بخشی از امکاناتی که در هنگام عرضه‌ی این سیستم عامل فراموش شده شامل کپی و پیست، نوتیفیکیشن سنتر، چند وظیفگی، VoIP و زنگ‌های تماس سفارشی است. با وجود این که این ویژگی‌ها بالاخره به سیستم اضافه شد، ولی افزودن آن‌ها به قیمت حذف برخی دیگر مثل Hubs – که زمانی یکی از عوامل فروش پلتفرم بود – صورت گرفت. مایکروسافت باز هم به جای ایجاد API-های بهتر که با رقبای این سیستم عامل قابل رقابت باشد تصمیم گرفت ویژگی‌های جدید به آن اضافه کند. و همه‌ی این‌ها صرفاً بخش کوچکی از تصمیمات اشتباه شرکت است، عوامل دیگری مثل آپدیت‌های نرم‌افزاری وابسته به اپراتور، پایین آمدن سطح کیفیت پرچمدارها و سیاست‌های خرابکارانه‌ی گوگل هم در این اتفاق دخیل بودند.

میراث

موفقیت اصلی ویندوز فون به خاطر طراحی بصری آن بود که ترکیبی از رنگ‌های فلت و پررنگ، اشکال ساده و تایپوگرافی زیبا بود. مترو با دسکتاپ ویندوز ۸ و بعد ویندوز ۱۰ ترکیب شد که البته بعدها به خاطر اجبار و غیر ضروری بودن این تصمیم به شکل گسترده‌ای مورد انتقاد قرار گرفت. در ثانی، رابط کاربری پلتفرم‌های رقیب ویندوز فون هم از آن زمان ساده و فلت شده‌اند که البته این که محل الهام چنین تغییراتی مترو بوده یا نه جای بحث دارد، ولی مایکروسافت قطعاً اولین پلتفرم بزرگی بود که از چنین طراحی خاصی استفاده می‌کرد. کورتانا که برای اولین بار با ویندوز فون ۸.۱ معرفی شد حالا در اکثر پلتفرم‌های بزرگ موجود است و مایکروسافت قصد دارد تا آن را در اختیار توسعه دهندگان شخص ثالث هم قرار دهد. در مورد خود سیستم عامل اخیراً چند شایعه از امکان معرفی چند دستگاه جدید در آینده خبر می‌دادند، اما شکست‌های گذشته دیگر ما را شکاک کرده است.

بلکبری ۱۰
بلکبری ۱۰

بلکبری ۱۰

در چند سال گذشته فقط سایه‌ای از بلکبری سابق باقی مانده و کار به جایی رسیده که این شرکت به کلی از بخش سخت‌افزارهای تجاری صرف نظر کرده و تنها به ارائه‌ی گواهی استفاده از برند خود اکتفا کرده است. اما قبل از این پیرو شکست سیستم عامل اختصاصی خود یعنی بلکبری ۱۰، شرکت با پذیرش اندروید تلاش‌هایی برای نجات خود صورت داده بود. بلکبری به خودی خود بد نبود، و در حقیقت ایده‌های بسیاری جالبی هم داشت. شکست خود سیستم عامل نبود که باعث نابودی آن شد، بلکه از دست رفتن مشتریان شرکت بود که موجب از بین رفتن این سیستم عامل گردید.

بلکبری ۱۰

تاریخچه

پیش از این که بلکبری ۱۰ به وجود آید، سیستم عامل بلکبری وجود داشت که شروع به کار آن به زمان اولین دستگاه شرکت یعنی ۸۵۰ بر می‌گردد. در طول این سال‌ها توسعه‌ی سیستم عامل ادامه داشت، اما هسته‌ی مرکزی آن همچنان بر روی ارسال آسان ایمیل به صورت بیسیم قرار داشت. در سال ۲۰۱۲، زمانی که آخرین نسخه‌ی سیستم عامل یعنی ۷.۱ منتشر شد، به شکل دردناکی معلوم شد که این پلتفرم چقدر از زمان خود عقب‌تر است. بنابراین در اوایل سال ۲۰۱۳ شرکت بلکبری ۱۰ را همراه با دو دستگاه جدید معرفی کرد. به رغم موفقیت نسبی این نسخه نزد منتقدان، مشتری‌ها تحت تاثیر آن قرار نگرفتند، و در نتیجه فقط ۱۰ دستگاه با این سیستم عامل به بازار عرضه شد. در آخر حتی امکان اجرای اپلیکیشن‌های اندروید، و افزودن اپ استور آمازون هم نتوانست این سیستم عامل را نجات دهد و در نهایت در سال ۲۰۱۵ کار آن تمام شد.

بلکبری ۱۰

امکانات

شباهت‌های میان این سیستم عامل و WebOS غیر قابل انکار است، چون هر دو سیستم برای جابجایی‌ها بهره‌ی مناسبی از حرکات لمسی می‌برند، هر دو راهکاری جدید برای چند وظیفگی ارائه دادند و غیره. مشخصاً با توجه به این که بلکبری سال‌ها بعد از WebOS به بازار آمد، خیلی پیشرفته‌تر و از نیازهای کاربران هم کمی آگاه‌تر بود. این سیستم عامل امکانات جالبی نظیر Hub داشت که همه‌ی پیام‌ها، تماس‌ها و نوتیفیکیشن‌ها را درون یک لیست تنها به نمایش می‌گذاشت. چند وظیفگی هم مجدداً طراحی شد تا بتواند اپلیکیشن‌های مینیمایز شده را به حالتی موسوم به «قاب فعال» ببرد تا در آن اندازه‌ی اپ اصلی تغییر کند یا مثل یک ویجت تا حد امکانات پایه‌ی خود محدود شود. از آن جایی که این سیستم عامل برای استفاده در تنظیمات سازمانی طراحی شده بود، بلکبری قابلیت Balance را هم به آن اضافه کرد که داده‌ها و اپلیکیشن‌های شخصی و کاری را از یکدیگر جدا می‌کرد.

بلکبری ۱۰

چه اشتباهی رخ داد؟

اگرچه بلکبری تا مدت‌ها از تعداد کاربران خود راضی بود، ولی معرفی بلکبری ۱۰ خیلی دیر انجام شد. گیر کردن در یک پلتفرم ناپایدار حتی برای تنظیمات سازمانی هم یک مشکل به حساب می‌آمد. البته به جز این مسئله مشکل اپلیکیشن هم وجود داشت که دلیل اصلی عدم سوق کاربران به سمت این پلتفرم شد و در نتیجه توسعه دهندگان هم تمایلی به کار کردن در این سیستم عامل نداشتند. انحصار بلکبری به دستگاه‌های این شرکت هم قطعاً هیچ کمکی به بهبود این شرایط نکرد. نهایتاً فقط بعد از چهار ماه از انتشار بلکبری ۱۰، شرکت اعلام کرد که می‌خواهد اپلیکیشن پیام‌رسان BlackBerry Messenger که یک اپ فراپلتفرمی است را با الهام از یکی از اصلی‌ترین قابلیت‌های اختصاصی سیستم عامل خود بسازد.

بلکبری ۱۰
بلکبری ۱۰

میراث

این سیستم عامل تا الان هم همچنان به‌روز رسانی می‌شود، اما فقط وصله‌های امنیتی را دریافت می‌کند و دیگر خبری از ویژگی‌های جدید نیست. شرکت رسماً توسعه‌ی بلکبری ۱۰ را متوقف کرده و سه دستگاه جدید خود را با سیستم عامل اندروید روانه‌ی بازار کرده است. بلکبری بعد از شکست‌های پی در پی در زمینه‌ی سخت‌افزار، حق استفاده از برند خود را به شرکت TCL Corporation فروخته است. دستگاه‌هایی با کیبوردهای فیزیکی که شناسه‌ی اصلی این شرکت بود رو به نابودی است، اما گفته می‌شود که موبایل بعدی بلکبری یعنی BlackBerry Mercury کیبورد فیزیکی خواهد داشت.

Firefox OS

Firefox OS

برای بسیاری از خوانندگان خبر شکست Firefox OS تعجب برانگیز نیست، چون اصلاً وجود چنین سیستم عاملی جای سوال دارد. دستگاه‌های مجهز به این پلتفرم هیچ وقت دستگاه‌های رده بالایی نبودند اما در عوض تلفن‌های هوشمند ارزان قیمتی بودند که بیشتر در بازارهای توسعه دهندگان به فروش می‌رسیدند، به همین دلیل هم هست که اصولاً کسی آن را نمی‌شناسد. با این حال غم انگیز است که سیستم عاملی که چنین رویکرد جالبی در رابطه با توسعه و توزیع اپلیکیشن داشت به چنین سرنوشتی دچار شده است.

تاریخچه

Firefox OS

این سیستم عامل اولین بار در سال ۲۰۱۱ و با نام Boot to Gecko معرفی شد. Gecko نام موتور وب داخلی فایرفاکس است. این سیستم عامل به عنوان راه حلی برای پر کردن جای خالی میان اپ‌های وب و نمونه‌های رسمی آن‌ها معرفی شد. همزمان با تغییر نام سیستم به Firefox OS چندین تولید کننده از جمله ZTE، آلکاتل، هوآوی و LG برای ساخت دستگاه‌های سازگار با این سیستم عامل اعلام آمادگی کردند. با وجود این که پیش بینی می‌شد سهم این سیستم عامل به حدود یک درصد برسد ولی این اتفاق هیچ وقت رخ نداد، در نتیجه در فوریه‌ی ۲۰۱۶ اعلام شد که تمرکز شرکت به دستگاه‌ها و تلویزیون‌های هوشمند تغییر کرده و در نهایت هشت ماه بعد پروژه به طور کامل لغو شد.

امکانات

برخلاف سیستم عامل‌های سنتی‌تر که در آن اپلیکیشن‌ها حتماً باید برای پلتفرم مورد نظر خود به صورت اختصاصی طراحی می‌شدند، FireFox OS در این زمینه رویکرد بسیار بازتری داشت. همه‌ی اپ‌های این سیستم عامل به طور اختصاصی با استفاده از فناوری‌های وب مثل HTML، CSS و جاوا اسکریپت اجرا می‌شدند که مشکلات مربوط به مهاجرت به یک پلتفرم جدید را کم می‌کرد. به جز این قضیه، این سیستم عامل از اکثر استانداردهای موجود مثل طراحی و عملکرد تبعیت می‌کرد، و تغییرات منحصر به فردی مثل اختصاص یک بخش کاملاً مجزا برای یافتن اپ‌ها در صفحه‌ی خانگی را به وجود آورد.

چه اشتباهی رخ داد؟

Firefox OS

Mozilla Foundation بازارهای در حال توسعه را به عنوان هدف اول خود انتخاب کرده بود، اما فراموش کرده بود که مردم همه جای دنیا دوست دارند قابلیت‌های بیشتری داشته باشند. رقبا و بزرگترین آن‌ها اندروید، در کنار ویژگی‌های اختیاری خود، اکوسیستم اپلیکیشنی بسیار بزرگتری داشتند، در حالی که Firefox OS در هر دو بخش عاجز مانده بود. البته وجود باگ‌های زیاد و دستگاه‌هایی که قدرتشان حتی به عنوان یک دستگاه اقتصادی خیلی کم بود هم مزیدی بر این علت شد. وقتی همه‌ی این عوامل در کنار یکدیگر قرار می‌گیرد مشخص است که Firefox OS از همان روز اول محکوم به فنا بود. البته اگر همه‌ی مشکلات بالا هم برطرف می‌شد، باز هم تصور این که یک سیستم عامل جدید که خصوصاً از طرف یک شرکت غیرانتفاعی و کم تجربه منتشر شده بتواند در برابر اندروید و iOS موفق باشد خیلی مشکل است.

میراث

اگرچه پروژه‌ی Firefox OS به طور رسمی منحل شده، اما طبق معمول جامعه‌ی منبع باز، چندین تلاش مختلف برای احیای آن صورت گرفته است. اولین تلاش از جانب پاناسونیک صورت گرفت که از یکی از انشعابات این سیستم عامل برای تلویزیون هوشمند خود استفاده کرد. دومین مورد شرکت Acadine Technologies بود که شرکتی متشکل از توسعه دهندگان سابق Firefox OS بود و سیستم عامل H5OS را منتشر کرد. آن‌ها قرار بود با تولید کنندگان تلفن‌های هوشمند همکاری کنند، اما به دلیل عدم دریافت منابع مالی از یکی از قراردادهای خود اکثر کارمندان را اخراج و کار روی این پروژه را متوقف کرده‌اند.

دیدگاه های خود را در مورد سیستم عامل های یاد شده با گویا آی تی در میان بگذارید و این مطلب را روی شبکه های اجتماعی نشر دهید.

http://www.phonearena.com/news/Gone-but-not-forgotten-a-brief-history-of-failed-smartphone-operating-systems_id90517/

دیدگاه خود را وارد کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *