آموزش الکترونیکی و ارزیابی آن (2)
از ابتدای پرداختن و تلاش نمودن برای ارزیابی خطی از برنامههای آموزش الکترونیکی، یکی از بزرگترین مشکلاتی که به اثبات رسیده است تعداد متغییرهای بالقوهی موثر بر کارآیی برنامهها و تصمیمگیری برای تشکیل و تاسیس متغیرهای وابسته و غیر وابسته و متغیرهای بی ارتباط در موقعیت داده شده میباشد.مطالعه ارزیابیهای موجود نشان میدهد که بسیاری از ابزارهای ارزیابی و الگوها تمایل دارند که تعمدا بسیاری از این متغیرها را نادیده گرفته شوند. بسیاری از کارهای انجام شده موجود، بر تکنولوژی و واکنش یادگیرندهها در استفاده از تکنولوژی متمرکز است و فاکتورهای اجتماعی – اقتصادی مانند گروه، جنسیت به ندرت مورد توجه قرار گرفته و حتی متغیرهای محیط یادگیری مانند مبحث محیط نادیده نیز گرفته میشوند. نه تنها نتیجههای محدود در دادههای در دسترس در استفاده از ICT در یادگیری بلکه شناخت محدود از متغیرهای مختلف میتواند آنالیز ضعفها و قوتهای فراهم شده در آموزش الکترونیکی کنونی را تحریف و از شکل طبیعی خارج کنند
در همه ارزیابیهای آموزش الکترونیکی 5 گروه عمده از متغیرها پدیدار می شوند:
1- متغیرهای فردی یادگیرنده.
2- متغیرهای محیطی.
3- متغیرهای تکنولوژی.
4- متغیرهای وابسته بقرائین[1].
5- متغیرهای وابسته به آموزش و پرورش.
هر کدام از اینها می توانند به زیر گروههای دقیقتری تقسیم شوند و بیشتر تقسیم شوند تا زمانی که متغییرهای فردی شناخته شوند و مجزا گردند. البته که یک مدل یا ابزار ارزیابی و مطالعه ارزیابیها نمیتواند همه متغیرها را شناسایی کند ولی اعتقاد بر این است که در آینده و طراحی هر ارزیابی، فهمیدن این که کدام فاکتورها نادیده گرفته شدهاند یا از چارچوب بیرون ماندهاند مهم است.
متغیرهای فردی یادگیرنده شامل:
1- مشخصات فیزیکی (سن، جنس، توانایی بدن)
2- تاریخچه یادگیری (تجربه های مثبت/ منفی، سطح حصول و دستیابی، طول دوره زمانی، تاخر و تازگی)
3- روش و رفتار یادگیرنده (مثبت/ منفی)
4- انگیزه یادگیرنده (زیاد/ کم)
5- آشنایی با تکنولوژی
متغیرهای محیط آموزشی:
1- محیط آموزشی بی واسطه (فیزیکی)
2- محیط سازمان یا موسسه آموزشی
3- موضوع محیط
متغیرهای وابسته بقرائن: [2-pp15]
1- فاکتورهای اقتصادی– اجتماعی
2- زمینه و متن سیاسی (شخص سرمایه گذاری چه کسی است و به چه دلیل؟)
3- پس زمینه های فرهنگی ( ارزش آموزش و آموزش الکترونیکی چقدر است؟)
4- مکان جغرافیایی (کشور، زبان، شهر، روستایی)
متغیرهای تکنولوژی:
1- سخت افزار 2- نرم افزار 3- اتصال 4- رسانه 5- روش های انتقال
متغیرهای وابسته به آموزش و پرورش:
1- سطح و طبیعت سیستم حمایت یادگیرنده
2- بحثهای قابلیت دسترسی
3- متدولوژی
4- قابلیت انعطاف
5- خود مختاری و استقلال یادگیرنده
6- انتخاب و استخدام
7- ارزیابی و امتحان و آزمون
8- گواهی و اعتبار گذاری
اولاً چار چوب میتواند برای گسترش طبقهبندی با سطح شناخت واضحی از تراکم برای نگاشت و برنامه نویسی موجود به سوی کارآیی و اثر بخشی اقتصادی از آموزش الکترونیکی سیستم صرف نظر از این که آیا این یک ارزیابی است یا یک تحقیق مستقل استفاده شود.
اسلوبشناسیها یک ارجاع متقابل در برابر متغیرهای مطالعه شده هستند و ناحیه عمده از قلم افتادگیها میتوانند در نوبت خودش در آینده شناخته شوند و صورت جلسهای برای آن پیشنهاد میشود .
دوماً از گروهی از متغیرها استفاده میشود که میتوانند برای پیشنهاد دادن و آزمایش فرضیه تقاضا شوند. هر گروه از متغیرها میتوانند به عنوان یک وابسته عمل بکنند و 4 مورد دیگر به عنوان متغیرهای مستقل عمل میکنند. برای مثال در سطح میکرو، قسمتی از پروژه EVAL فرضیهای را آزمایش میکند که کارآییهای مختلف آموزش الکترونیکی وابسته به آموزش و پرورش به پیشینه فرد یادگیرنده به خصوصی بستگی دارد. تحقیق دیگری نشان می دهد که آیا کارآیی تکنولوژی مخصوصی بستگی به جنسیت دارد؟
در سطوح بالاتر هم لازم است دانسته شود که آیا حضور تعدادی از متغیرهای فردی یا گروهی مهمتر از بقیه متغیرها در تعیین کارآیی الکترونیکی هستند و اگر این طور است آیا میتوان آنها را به روشی اندازه گرفت؟ آیا پروفایل یادگیرندهها مهمتر از طبیعت محیط یادگیرنده است؟ آیا کارآیی راه حلهای تکنولوژی مهمتر است یا آیا به وسیله متغیرهای محیطی خاصی افزایش داده می شوند؟
کدام یک مهمتر است، گرفتن حق نرم افزار یا حق حمایت از یادگیرنده؟ آیا میتوانیم از تکنیکهای آماری مانند فاکتورهای آنالیز استفاده کنیم؟ برای دیدن متغیرهای گروهی با هم و اثر آنها بر یکدیگر؟ ما قادر به تست هر متغیری در زمان محدود و منابع در دسترس از طریق این پروژه نیستیم.
هنگامی که بانک دادهها از نتایج تحقیقات ساخته میشوند به خصوص وقتی متغیرهای مختلف دارای وزن هستند، شناسایی متغیرهای بیربط آسانتر شده و اجازه اثر گذاری بر بقیه راه میدهد و همچنین اجازه انجام پیشبینیهایی که میتواند مسیر گردش تحقیق را کوتاهتر نماید برای یک روش ارزیابی مناسب را صادر می شود.
رویکرد مدیریت گرا به ارزیابی آموزش الکترونیکی:
رویکرد مدیریت گرا به ارزیابی آموزش الکترونیکی یک ابزار و مدل طراحی شده برای فراهمسازس واکنشهای سازنده برای تصمیمگیری در توسعه و اجرای برنامههای آموزش الکترونیکی میباشد. سه متغیر برای موسسات آموزش، بتگاههای کوچک و متوسط و کمپانیهای بزرگ وجود دارد.
مدلها و ابزارهای ارزیابی برای سیاست آموزش الکترونیکی:
مدلها و ابزارهای ارزیابی برای سیاست آموزش الکترونیکی میباشد. 5 گروه متغیر متفاوت به تعداد بیشتری شکسته میشوند تا فاکتورها و ضوابط متفاوتی برای اندازهگیری سیاست بدست آید. ابزارها برای استفاده در ارزیابی سیاست در هر سطحی(ملی، منطقهای و نهادی) طراحی میشوند.
ابزارهای ارزیابی تاثیر برنامههای آموزش الکترونیکی در بنگاههای کوچک و متوسط:
ابزارها و مدلها برای ارزیابی تاثیر برنامههای آموزش الکترونیکی در بنگاههای کوچک و متوسط(SME[2]) برای استفاده آسان برای انجام ارزیابی برنامههای آموزشی الکترونیکی فراهم میشود. ایا آنالیز عطف به ما سبق باید بنگاهها را به تشخیص نقاط ضعف و قوت برنامهای آموزشی با توجه به دلالتهای سازمانی، آموزشی و تکنولوژیکی قادر سازد.
ابعادی برای ارزیابی کاربرد آموزش الکترونیکی:
وقتی در مورد کاربرد آموزش الکترونیکی صحبت میشود بین پایگاه[3] و نمونههای آموزشی [4]وجه تمایزی قائل نمیشویم. در حقیقت پایگاه آموزش الکترونیکی محیطی مرکب از چند ابزار و سرویس برای آموزش، یادگیری، ارتباط و مدیریت و مواد یادگیری میباشد. به بیانی دیگر مدلهای آموزشی محتوای آموزشی فراهم شده از طریق پایگاه(container)میباشد. ویژگیهای قابلیت استفاده برای پایگاه به طور کلی متفاوت است با مدل های آموزشی بخصوص (content) بنابراین این خصوصیات متفاوت باید مورد توجه قرار بگیرد. اگر چه بعضی از شاخصهای محتوا که از طریق پایگاهها فراهم آورده میشوند به عملکردهای پایگاه خودش محدود و ملزم میشوند. در نتیجه ارزیابی کاربرد آموزش الکترونیکی با این دو ترکیب درگیر است.
در آشنایی با ضوابط و معیارها و خصوصیات برای ارزیابی کاربرد آموزش الکترونیکی باید این ویژگی آموزش الکترونیکی که هدف ابتدایی اجازه به دانشآموزان برای یادگیری محتواهای آموزشی به وسیله اختصاص دادن کمترین تلاش در تعامل با سیستم میباشد در نظر گرفته شود. [3-pp5]
بر اساس متدولوژی [5]SUE 4 بعد برای آنالیز در نظر گرفته می شود:
1- ارائه و نمایش: شامل خصوصیات بیرونی و ظاهری واسط، امکانات نشان کردن و ابزارهای فراهم شده به وسیله پایگاه یا مدل آموزشی.
2- Hypermediality: که جنبههای ارتباطی از طریق کانالهای مختلف و دنبال کردن ساختارهای نامتوالی و پیدرپی بیان آنالیزها و شخصیسازی مسیرهای خواندن در نظر گرفته میشود.
3- Application proactivity: که به مکانیسم و چگونگی کاربرد حمایت و فعالیت و آموزش کاربر میپردازد.
4- فعالیت کاربر: که بر نیازهای کاربر، فعالیتهای انجامی توسط او و چگونگی از عهده بر آمدن کاربرها متمرکز است.
این که چگونه هر بعدی در مفهوم و زمینه پایگاه آموزش الکترونیکی اختصاص داده میشوند آنالیز میشود:
1- نمایش و ارائه[6] : فقط جنبههای بصری طراحی ابزارها و فاکتورهای پایگاه آموزش الکترونیکی در نظر گرفته میشود.
Hypermediality-2: به عنوان خصوصیت مهمی برای سخنرانان و دانش آموزان ظاهر میشود زیرا به سخنران اجازه میدهد که به طور مناسبی مواد آموزشی را ساختار بندی نماید. همچنین از رسانههای مختلف استفاده میکند و به یادگیرنده اجازه میدهد که مسیر منطقی شخصیسازی شده را انتخاب نماید.
Application proactivity-3 : که مکانیسم پایگاه برای حمایت از فعالیتهای کاربر را در نظر میگیرد. آسودگی استفاده از چنین مکانیسمی مهمتر از سیستمهای تعاملی عمومی و کلی میباشد به خاطر این که دانش آموز تلاش قابل توجهی را در یادگیری انجام میدهد که به عنوان مهمترین هدفش میباشد. خطا در استفاده از چنین مکانیسمهایی تا آن جایی که ممکن است باید جلوگیری شود. اگر خطایی رخ دهد پایگاه باید حمایت مناسبی برای مدیریت آن را انجام دهد.
4- فعالیت کاربر[7] همه ابعاد نیازهای دانش آموز/ سخنرانی در انتخاب یادگیری/ آموزش از فاصله دور در نظر گرفته میشود. برای مثال دانش آموز باید تستهای ارزیابی برای چک نمودن پیشرفت خودش ایجاد نماید، یا او باید بنویسد و تفسیر کند و مواد آموزشی فراهم آورده شده را با مستندات خودش تجمیع کند.
برای هر بعد دو مبنای کلی کارایی و راندمان در نظر گرفته شده و سپس تعدادی معیار برای اختصاصیسازی این دو مبنای کلی معرفی میشود.
کاراییها[8] اختصاصی شده اند در:
1-حمایت و پشتیبانی برای اموزش/تالیف[9]: چگونه ابزارهای فراهم شده بوسیله پایگاه، اجازه آموزش و آماده سازی دروس به صورت موثر را میدهند.
2-حمایت و پشتیبانی برای دسترسی و ارتباطات شخصی[10]: چگونه پایگاه این نیازهای موثر برکارایی یادگیری را ارضا میکند. [3-pp7]
راندمانها[11] تخصصی شده اند در:
1-شایستگی ساختار[12]: چگونه فعالیتهایی که کاربران به طور معمول انجام میدهند ساختاربندی و قابل دیدن میشوند.
2-روانی و شایستگی تکنولوژی[13]: راندمان داربستسازی و حمایتهای تکمیلی برای کاربران فراهم آورده میشوند و چگونه پایگاه با تکنولوژی به کار گرفته شده توسط کاربر برای دستیابی به آن منطبق میشود با هدف راضی نمودن معیارهای بالا
مراحل ارزیابی آموزش الکترونیکی:
پروسه آموزش الکترونیکی می تواند به 2 فاز اصلی تقسیم شود:
1. گسترش محتوا
2. ارائه محتوا
گسترش محتوا شامل مراحل برنامه ریزی طراحی توسعه و ارزیابی و ارائه محتوا شامل مراحل تعلیم و بازاریابی و حفظ و نگهداری میباشد.اگرچه ارزیابی به عنوان مرحلهای جداگانه در توسعه محتوا میباشد ولی ارزیابی تکوینی مداوم برای بهبود همیشه باید در داخل هر مرحله از پروسه آموزش الکترونیکی جاگذاری شود.[4-pp2]
برای فهمیدن کامل وضعیت برنامههای آموزش الکترونیکی لازم به نظر می رسد که هر مرحله(برنامه ریزی طراحی توسعه ارزیابی ارائه و حفظ و نگهداری[14]CAPEODL)پروسه آموزش الکترونیکی باید از طریق 8 بعد نمایش داده شده درشکل به طور دقیق آزمایش و امتحان شود.
در آموزش الکترونیکی انسانها در فرآیند ایجاد محصولات آموزش الکترونیکی نقش داشته و آنها را برای شنوندگان بخصوصی در دسترس قرار میدهند.زنجیره انسان-محصول-پروسه 3p)[15]) میتواند به عنوان یک تصویر کلی از آموزش الکترونیکی استفاده شود.
ارزیابی افراد درگیر در برنام هریزی،طراحی،تولید و مراحل ارزیابی در پروسه توسعه محتوا باید انجام شود. این افراد ممکن است شامل: کارگردان برنامه، مدیر پروژه، توسعهگر کسب و کار، مشاور در کارهای طراحی و تحقیق یا خبرکان در زمینه موضوع، طراحان تعلیمی، طراحان حد واسط، متخصصان ارزیابی، هماهنگ کننده تولید، برنامهریز، تدوینگر، طراحان گرافیکی، عکاس و فیلمبردار باشند. البته ممکن است به همین افراد محدود نشوند.
ارزیابی برنامهریز، طراح، تولید و فازهای ارزیابی در پروسه توسعه محتوا حیاتی است.سطح عملکرد انواع مختلف از پروسههای ارزیابی شامل مرور محتوا، نمونههای اولیه سریع، کلاسهای آلفا و بتا باید مرور شوند. به علاوه سطح عملکرد ابزارها و سرویسهای استفاده شده در خلال پروسه تولید محتوا نیز باید ارزیابی شوند که شامل: توسعه محتوا/ ابزار تالیف، سیستم مدیریت آموزشی، ابزارهای ارزیابی دسترسپذیری، نرمافزارهای خواننده صفحه، سرور شبکه و سرویسهای سختافزاری و نرمافزاری میباشند.
ارزیابی محصولات برنامهریزی، طراحی، تولید و فاز ارزیابی در پروسه توسعه محتوا نیز باید انجام شود. برای مثال برنامه پروژه، مواد درسی و بازبینی مواد درسی بترتیب محصولات برنامهریزی،طراحی، تولید و فاز ارزیابی پروسه توسعه محتوا میباشند که این ارزیابی را می توان از طریق پرسشنامهها انجام داد.
[1] Contextual variables
[2] small and medium sized enterprises
[3] platform
[4] didactic module
[5] .systematic usability evaluation
[6] presentation
[7] User activity
[8] Effectiveness
[9] supportiveness for learning / authoring
[10] supportiveness for communication personalization and access
[11] Efficiency
[12] structure adequacy
[13] facilities and technology adequacy
[14] The Comprehensive Approach to Program Evaluation in Open and Distributed Learning
[15] people-process-product.-