5 راهی که اعتیاد به تکنولوژی زندگی بشر را تغییر داده
در میان استفاده از علم و تکنولوژی برای بهتر کردن زندگی گاهی ما به صورت برده هایی برای تکنولوژی در می آییم و زندگی ما حسابی دچار تغییر می شود . گاهی وقتها این حس که باید حتما چیزی در دست داشته باشیم که بتواند ما را به اینترنت و یا بازی های کامپیتوری و یا شبکه های اجتماعی متصل بدارد آدم را دیوانه می کند ولی به هر حال حقیقتی است که باید با آن کنار بیاییم . در واقع ما دنیای واقعی را به صورتی کوتاه تر در دنیای مجازی آورده ایم .کار زندگی و تفریح در ارتباطی مجازی از طریق اتصال ها!
منبع تصویر : Jackaloo
اگر در زمان سفر کنید به خوبی تفاوت تفکر کارها واکنش ها را در دو نسل متفاوت ، یکی قبل از وجود این دنیاهای مجازی ویکی بعد از آن را به خوبی خواهید دید . در ایجا قصد داریم مثال هایی واضح از این تغییرات را برای شما که شاید خودتان هم درگیر آنها باشید بیاوریم.
1: یک خطر جدید در راه است
تابحال شده که پشت فرمان باشید و تلفن تان را چک کنید تا ببینید برای شما پیامی آمده یا نه ؟ حتی گاهی پیش آمده که آپدیت شبکه هایی که در آن عضو هستید را چک کنید ؟ برای من که پیش آمده ! در پشت چراغ قرمز یا وقتی که منتظرم کسی را سوار کنم . کار خیلی احمقانه ای به نظر می رسد با این حال هنوز آنقدر احمق نشدم که در حین حرکت هم این کار را انجام دهم ولی آدمهایی سراغ دارم که حتی در حین رانندگی فیسبوکشان را چک می کنند !
خوب بیایید طوری دیگر به این مسئله نگاه کنیم : راننده ها با گذشت زمان نسلی جدید از راننده ها می شوند که دنیای مجازی و شبکه هایی مانند فیسبوک دیگر جزیی از زندگی شان است و … اتومبیل ها پیشرفته تر خواهند شد و … خودتان حدس می زنید که چه آینده ای داریم ؟ ولی هنوز که اتومبیل ها خیلی پشرفته نشده است و سرعت اضافه شدن این راننده ها خیلی بیشتر است . راننده هایی که به تلفن همراهشان معتاد هستند .
در بسیاری از کشور ها یک فرد 16 ساله می تواند پشت فرمان بنشیند و با سرعتی در حدود 50 مایل رانندگی کند حالا اگر کاملا خوشبینانه به قضیه نگاه کنیم بیش از نیمی از این افراد به تلفن همراهشان و شبکه های اجتماعی معتادند ….شاید باید منتظر بحرانی عجیب باشیم.
خب واقعیت این است که بسیاری از افراد در حین رانندگی با کیبورد گوشی شان چیزی را تایپ می کنند که حالا یا پیام است و یا کامنت در فیسبوک و این شبکه ها …و واقعیت این است که در کشوری مثل ایالات متحده آمارها از افزایش چشمگیر تصادف به خاطر این مسئله خبر می دهند . می توانید به خبری که در اینجا لینکش آمده توجه کنید تا بهتر متوجه خطر شوید .
2: جدایی دیجیتالی – در خانه
افراد در هر مکان در هر موقعیتی حالا گجتی با تکنولوژی اتصال به اینترنت و …در اختیار دارند . آیپدها به طور مثال متاسفانه در سنینی پایین حتی سنی مانند 4 سال نیز مورد استفاده قرار می گیرد . کار کردن با آن ساده است ، رنگهای زیبایی در آن است ، سرگرم کننده و برنامه هایی دارد که به شدت این سنین را درگیر خودش می کند . به شدت درگیر آن می شوند و حالتی اعتیاد گونه به آن پیدا می کنند اگر باور ندارید می توانید این واکنش آنها را هنگامی که می خواهید آیپدشان را از آنها دور کنید به وضوح مشاهده کنید . هیچ تعجبی ندارد که حالا خیلی ها آیپد را جز اسباب بازی های این سن معرفی می کنند .
حالا فرض کنید یک دهه به جلو برویم . تصویر آن را در ذهن خود مجسم کنید . یک میز مجهز به وایفای انسانها بزرگ دور آن نشسته اند و بدون اینکه با یکدیگر صحبتی کنند فقط مشغول تایپ کردن هستند .در خانه صحبت مهمی بین افراد پیش نخواهد آمد فقط ممکن است گاهی که این اتصال به خاطر مشکلات فنی قطع شود کمی سر هم داد بزنند و عصبی باشند و خودتان تصور کنید که بچه های آن ها چطور خواهند بود ؟!
منبع تصویر : Cyber Sociology
بیاید کمی جدی در مورد این پدیده فکر کنید …چیزی که همین الآن هم در حال رخ دادن است …
تکنولوژی آرام آرام راه خود را به زندگی ما کوتاهتر می کند و دیوارهای شیشه ای بین افرادی می توانند به سادگی با یکدیگر تعامل داشته باشند می کشد و زندگی ها را تغییر می دهد.
خبر خوب در این مورد این است که هنوز بیشتر دنیا بر پایه های مجازی کار نمی کنند و خبر بد این است که ما کاری می کنیم که نسل آینده اینطور نباشد ! نسلی که هنگام آنلاین بودن بهتر عمل می کند .
ممکن است این را به فال نیک بگیرید و فکر کنید چیز مثبتی است . در حالی که دنیا کوچک و کوچکتر می شود و ابزارهای تکنولوژی پیشرفته تر می شود .با این حال باید بدانید که حافظه جوانان کم و کمتر می شود چرا که دیگر لازم نیست چیزی را حفظ کنند و می توانند همه چیز را در اینترنت پیدا کنند به کمک گوگل ترانسلیت ترجمه کنند و … به هر حال شبکه های اجتماعی که مثل کرم رشد می کنند و همه وقت افراد را می گیرند .
3: به دنبال کلید آفلاین “لایک “
همه مردم متعجب هستند از اینکه چرا اینقدر شبکه های اجتماعی محبوب هستند ؟ تئوری من این است که همه ما دوست داریم یک فرد محبوب باشیم . در مدرسه چیزی که همیشه دوست داشتیم این بود که تعداد زیادی دوست داشته باشیم و همچنین بتوانیم افکار عمیق خودمان را با دیگران به اشتراک بگذاریم .یک سری دنباله رو داشته باشیم و همیشه چیزهای خوشایندی اطراف ما و یا در اختیار ما باشد !
اینها آشنا نیستند ؟
شبکه های اجتماعی چیزی هستند که آشکارا مکانهایی مجازی برای تمامی این ها هستند ! شما لیستی طولانی از دوستان و یا پیروان و دنباله رو ها دارید . شما مرتب چیزهایی در مورد خودتان را به صورت استاتوس و یا پستهای به اشتراک می گذارید و این یعنی افکار شما تصویری از شما و این یعنی شما دیده می شوید . مثل همان دبیرستان است با این تفاوت که دیگر درس و ترمی در کار نیست ! چیزی که باز خیلی این شبکه ها را محبوب و حسابی شلوغ کرده است دکمه ای است به اسم “اشتراک گذاری ” که به سرعت باد مطلبی را در این فضای مجازی پخش می کند .
نتیجه اینکه :
این سیستم ها همه چیز را ساده می کند به کمک آن شما بخش هایی از زندگی خود را به سادگی با دوستانتان شریک می شوید . چیزهای زیادی را می بینید ، به صورت آنلاین ، یک تصادف را می بینید ، التماس یک سگ برای غذا به صاحبش را ، آن را به اشتراک می گذارید و خیلی چیز های دیگر . به سادگی و به سرعتی که حتی فکرش را هم نمی کنید .
ممکن است در دنیای واقعی شما با اتومبیل خودتان از کنار کسی که از اتومبیلش به بیرون پرت شده ساده عبور کنید و حتی پیاده هم نشوید ولی در این دنیای مجازی شما تصاویری را به اشتراک می گذارید پیامهایی را منتشر می کنید که برای کمک به فرد خاص و یا عده ی خاصی است حتی دوستانتان را هم تشویق می کنید که آنها هم این کار را کنند و ناگهان شما به یک مدد کار اجتماعی تبدیل می شوید تمام روز را کار خیر می کند .
4: همه چیز کوتاه و شیرین است
ظرفیت توجه ما روز به روز کوتاه و کوتاه تر می شود . شخصا دیگر نمی توانم پای یک فیلم تا آخرش بنشینم. که همین نشان می دهد چرا مدتهاست دیگر به سینما نرفته ام. …ولی این نکته این قضیه نیست .
نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که من دیگر نمی توانم مدت زیادی روی یک وظیفه خاص و یگانه تمرکز کنم . البته این بدین معنی هم نیست که چند کاره شدم و یا تمرکزم زیاد شده بلکه کاملا برعکس. این در واقع بدین معنی است که چیزهای خیلی زیادی در خانه ، در محل کار و در مدرسه دارم که نیاز به توجه دارد . البته باز هم این نکته اصلی نیست .
واقعیت اینکه نمی توانم بر روی یک وظیفه خاص برای مدت زمانی کافی تمرکز کنم یک منبع نگرانی شده و مطمئنم من تنها دچار این مشکل نشده ام و خیلی های دیگر هم درگیر این مشکل شده اند و این همان نکته ای است که در اینجا باید به آن توجه کرد . در واقع ما در حال تبدیل شدن به ماهی های طلایی دیجیتالی هستیم که زندگی جدیدی را تجربه می کنیم.
در حالی که ما در موضوع چیزهای سریع هستیم به سراغ چیزهای سریع تر می رویم و این چیزی است که من از آن در تمام زمان ها متنفرم …
…چرا که نشان می دهد که من مانند این رفتار می کنم که یک دفعه بلند می شوم و یک دفعه توقف می کنم و یک جریان ثابت درکار نیست. شکیبایی خصلت پسندیده ای است که گویی در نسل ما در حال فراموش شدن است . به هر حال کسی می تواند ما را سرزنش کند ؟ در تمام ساعات ما اخبار را می خوانیم. نه فقط در یک زمینه محدود بلکه در تمام زمینه ها و در تمام 24 ساعت شبانه روز. درست است این مقالات حاوی جزییات بیشتری هستند که مورد تایید و چک شده اند ولی هنگامی که پای عمل برسد اولین چیزی که به کار می آید همان توییتر خودمان است .
در واقع :
به زبان ساده باید گفت که برای افرادی از شما که توجهی به صفحه کامل ندارد 1) توجه ما به شدت در حال کوتاه شدن است 2) ما تمرکز خیلی کوتاهی داریم 3) ما ترجیح می دهیم که اطلاعات را سریع و ساده دریافت کنیم. حروف کمتر و خواندن سریع تر همان چیزی است که همه دنبال آن هستیم برای همین در پیامک ها و یا نظرهایی که می دهیم سعی می کنیم حتی از اعداد به جای بعضی کلمات استفاده کنیم حتما شما هم کلمه “4keram” در فارسی و یا “2night” را دیده و شنیده اید .
5:بدست آوردن بدون تلاش ! کپی و پست !
این را در یک روز دیگر بخوانید : ” یک دانش آموز به خاطر اینکه یک دزد دریایی را از سرقت در یک انشا تشخیص داده بود مردود شد ” البته در این مورد مطمئن نیستم چرا که یک متخصص در انشاهای بین المللی نیستم.
ولی بیایید کاری کنید در گوگل به دنبال این کلمات بگردید ” دزدان دریایی و دزدی ” “piracy vs stealing” و به شما یک راهنمایی دیداری به هسته و مرکز شکها داده می شود تا متوجه تفاوتی که برای کار آنها در نظر گرفته شده است شوید . جان کلام این است که در حالی که یک سارق معمولی چیزهای اصلی را جابجا می کند – همانند یک فروشنده مغازه که چطوری چیزها را جابجا می کند – یک دزد دریایی یک کپی از چیز اصلی درست می کند و فقط آن را می برد . در واقع یک تلاش برای تفاوت قائل شدن بین این دو است ولی با این حال مطمئن نیستم که به چیز درستی منتهی شود .
با این حال این چنین هم متفاوت نیست . همه افراد از چیزهایی که برای آن پولی نمی دهند کپی تهیه می کنند : فیلم هایی که تورنت هستند ، آهنگهای MP3 ، ای بوک ها ، و چیزهای مربوط به دانشگاه ! در واقع یم پدیده جهانی است و حتی خودشان به صورت گفتاری ممکن است بگویند که این کاری درست نیست ولی همه آنها این کار را انجام می دهند . در واقع یک دزدان دریایی هم دزدی می کردند همه دنیا پر از دزدها می شد !
در واقع :
اگر فکر می کنید که نمی خواهید که در حاشیه فیلم اصلی و یا متن موسیقی و یا ناشر های اصلی کتاب قرار بگیرید این انتخاب شماست . ولی می خواهم به شما یادآور شم که گاهی اوقات پول همه چیز نیست . در واقع در این گونه مسائل اعتبار مهم است و همچنین اینکه چقدر در مورد کار اطلاعات وجود دارد و یا اینکه چقدر روی آن انرژی گذاشته شده است : یک اختراع ، یک قسمت از کار ، یک مقاله ، یک گوشه از یک موسیقی ، یک اینفورگراف ، یک قالب ، یک معامله ، حتی ایده ای که در پشت سر واژه های ” دزدان دریایی و سرقت ” است تصویری است که از ذهن یک نفر برآمده !
ولی هنگامی که آن آیتم به اشتراک گذاشته یا کپی و یا دوباره استفاده می شود و یا دوباره دسته بندی می شود ،اگر بوسیله شخص دیگری به غیر از کسی که آن را تولید کرده است ، فروخته و یا مورد تایید قرار می گیرد ، حس خیلی خوبی را ایجاد نمی کند. خیلی شبیه این است که یکی از همکلاسی های مزخرفتان هرچه را که شما کسب کرده اید از آن خود کند و از شما جلو زند و حتی به خاطر دستاوردهای شما بهترین نمره کلاس را بگیرد و یاحتی به او جایزه بدهند ! در این صورت آیا شما حس خیلی خوبی دارید ؟ من که جای شما باشم به جای حس خوب ، دوست دارم او را خفه کنم ! در واقع باید گف که اگر همین مسیر طی شود باید انتظار نابودی خلاقیت و اصل بودن چیزها را داشت چرا که شخص دیگری آن را برای خود برمی دارد و اعتبارش را از آن خود می کند و در این شرایط واقعا چه کسی است که چیز جدیدی را خلق و یا درست کند ؟!
نتیجه گیری :
در میان این نگاه های تیره و منفی که در این مقاله به این موضوع انداختیم ، مطمئن هستم این ارتباط و متصل بودن به اینترنت برای ما خیلی نقش مفیدی در زندگی ما داشته و دارد و زندگی ما را از خیلی از جهات بهبود بخشیده است . با این حال آیا به یاد دارید که چه کسی می تواند این را کنترل کند ؟ در واقع باید گفت که هنگامی که وسایل الکترونیکی شما بیش از اندازه به اینترنت متصل هستند و زندگی شما را تحت تاثیر خود قرار میدهد بهتر است آنها را کمی از اینترنت جدا کرده و کمی از زندگی خود لذت ببرید.
منبع : Hongkiat
بدبخت شدیم رفت….. :))