پارادایم (Paradigm) چیست و چگونه در ذهنمان شکل می گیرد؟

پارادایم (Paradigm) چیست و چگونه در ذهنمان شکل می گیرد؟
  • 1397/5/10
  • مهدی پیوندی
  • 0

کسی که هستیم، کاری که انجام می دهیم و کسی که می شویم، همه در کنترل خودمان است.

عده ای از مردم واقعاً این را نمی دانند یا به آن باور ندارند. این افراد اعتقاد دارند که این رویدادها و شرایط بیرونی است که ما را کنترل می کنند، اما حقیقت این است که این ما هستیم که رویدادهای اطراف مان را از طریق افکار، اعمال و انتخاب هایمان کنترل می کنیم.

چرا اینقدر عقیده ما درباره کنترل تمام و کمال زندگی مان توسط رویدادها و شرایط بیرونی محکم و راسخ است؟ احتمالاً دلیل این باور، چیزی است که به آن «پارادایم» می گوییم.

 

پارادایم چیست؟

ایا هرگز به این فکر کرده اید که فرهنگی که در آن زندگی می کنید چگونه به وجود آمده است؟ البته، سنّت ها و موسساتی مانند مدارس در شکل گیری آن تاثیر دارند، اما باورهای مشترکی که با اطرافیان خود، از جمله دوستان و خانواده دارید چطور؟ ایده ها، مفاهیم، و باورهای مشترکی که درباره دین، ملیت و سایر مولفه های فرهنگی دارید بخش بزرگی از هویت فردی و جمعی شما را تشکیل می دهد و بر طرز فکر شما تاثیر قابل توجهی می گذارد، اما آیا به این فکر کرده اید که این افکار از کجا می آیند یا چطور می توان آنها را تغییر داد؟

مجموعه این باورها و مفاهیم چیزی است که به آن پارادایم می گوییم و در واقع، مجموعه ای از نظریات، فرضیه ها و ایده هایی است که بر دیدگاه شما نسبت به زندگی تاثیر می گذارد یا تبدیل به چارچوب فکری شما می شود.

پارادایم، طرز نگرش ما به همه و هر چیز است. پارادایم مجموعه ای از عادات است که بر ذهن ناخودآگاه ما حک شده است.

این پارادایم چیزی است که در نهایت نتایج اعمال ما، از جمله مقدار پولی که در می آوریم، چقدر سالم و شاد هستیم و به چه کسی عشق می ورزیم را تعیین می کند. پارادایم کلمه دیگری برای واقعیت ما است، و پارادایم هر کسی تا حدی با اطرافیانش متفاوت است.

هنگامی که بارها در تحقق یک هدف با شکست روبرو می شویم، یا اینکه فقط به بخشی از چیزی که می خواهیم دست پیدا می کنیم، دلیلش می تواند این باشد که واقعاً و قلباً به این باور نداریم که می توانیم زندگی مورد علاقه خود را بسازیم و این فقدان باور معمولاً در سایه پارادایم هایی ایجاد می شود که بر ذهن ما حکمفرمایی می کنند.

اگر بتوانیم پارادایم خود را درک کنیم و آن را تغییر بدهیم، می توانیم همه چیز زندگی مان را عوض کنیم.

 

چگونه پارادایم را تغییر بدهیم؟

نکته مهمی که باید به خاطر داشته باشیم این است که آن دسته از اطرافیان ما که پارادایم منفی دارند یا پارادایم شان ساختار درستی ندارد، شاید خودشان کاملاً مسئول شکل گیری چنین پارادایمی نباشند. به عبارت دیگر، پارادایم انسان تماماً در دست خودش نیست.

پاردایم از سالها تجربه و توسط آنچه که مردم از معلمان، اولیا، دوستان و کل جهان آموخته اند شکل می گیرد. این آموخته ها آنقدر با ناخودآگاه انسان عجین می شوند که درک اینکه در میان یک پارادایم منفی گیر افتاده است می تواند چالشی باشد که نمی تواند از عهده آن برآید، مگر اینکه کسی این را به وی گوشزد کند.

برای چنین افرادی که پارادایم منفی دارند شکست می تواند به یک امر طبیعی تبدیل شود. برخی از مردم حتی با شکست هیچ مشکلی ندارند، به خاطر اینکه پس از سالها تغذیه و تقویت این طرز فکر منفی، انتظاری به جز شکست هم ندارند.

به عنوان مثال، اگر پیامی که مرتب در اطراف انسان تکرار می شده این باشد که «بدون تحصیلات فقط می توانید حداقل درآمد را کسب کنید» یا «فقط اگر خیلی سخت کار کنید می توانید پول در بیاورید»، در اینصورت چنین فردی تمام عمر خود را با این باور می گذراند که باید به سختی کار کند و چاره ای ندارد به جز اینکه هر محیط یا فرد عذاب آوری را هم تحمل کند.

اما اگر حقیقت چیزی به جز این باشد چطور؟

 

تغییر پارادایم

ما این قدرت را داریم که پارادایم خود و به همراه آن، جهان مان را تغییر بدهیم.

تغییر

آیا می خواهید پول بیشتری در بیاورید؟ همه چیز به بیشتر و سخت تر کار کردن بستگی ندارد.

علاوه بر تلاش، باید انتظارات یا پارادایم خود را نیز تغییر بدهید تا به بازتابی از کسب درآمد بیشتر تبدیل شود. مثلاً افرادی را پیدا کنید که تحصیلات خاصی ندارند، اما در مشاغل خوبی مشغول به کار هستند و ببینید که چطور به جایگاه کنونی شان رسیده اند و با پارادایم آنها همسو شوید.

آیا به دنبال عشق واقعی هستید؟

برای پیدا کردن عشق واقعی باید در پارادایم خود این مسأله را بپذیرید که عشق واقعی وجود دارد و بررسی کنید که چگونه می توانید عشق بیشتری را روانه زندگی خود کنید. در غیر اینصورت، واقعیتی که تجربه می کنیم همچنان با پارادایم فعلی شما – مبنی بر اینکه هیچ کس ارزش عشق را ندارد – هماهنگ خواهد ماند، حتی اگر خودتان آگاهانه متوجه این وضعیت نباشید.

آیا تا به حال نجوایی را در ذهن خود شنیده اید که به شما تلقین می کند که «من آدمی نیستم که بتواند به موفقیت مالی، شادمانی یا عشق واقعی دست پیدا کند، بنابراین چرا اصلاً باید تلاش کنم؟ این فرصت یا رابطه را هم مثل همیشه بر باد خواهم داد و دوباره بی پول، ناراحت و تنها خواهم ماند. این تقدیر غیرقابل تغییر من است.» به محض اینکه این نجوا را به عنوان واقعیت بپذیرید، روابط تان به هم می خورد، درآمد شما در بهترین حالت تغییر نمی کند یا به طور کلی به اهدافی که دارید نخواهید رسید.

می گویند: «اگر به چیزی که می خواهید دست پیدا نمی کنید، خواسته خود را تغییر بدهید.»

این گفته هم ساده و هم تا حدی غیرممکن به نظر می رسد، اما مثلاً اگر به دنبال عشق هستید لزومی ندارد که از «خواستن» عشق دست بردارید، بلکه باید نگرش خود نسبت به اینکه چه کسی ارزش عشق ورزیدن را دارد را تغییر بدهید.

به عنوان مثال، اگر فقط می خواستید که شریک زندگی تان حسابدار باشد، گفتگو با یک معلم را امتحان کنید. چیزی که شما می خواهید عشق است و پارادایم تنها در صورتی تغییر می کند که فضایی را برای یک امکان یا احتمال متفاوت ایجاد کنید.

هر قدمی که به سمت تغییر بر می دارید، نتیجه نهایی را تغییر می دهد.

ما این قدرت را داریم که با تغییر باورمان نسبت به شرایط، پارادایم های خود را به گونه ای تغییر بدهیم که بتوانند شادمانی و رضایتمندی واقعی را به سمت ما منعکس کنند. همه چیز به همین سادگی است. شما امروز می خواهید چه پارادایمی را تغییر بدهید؟

دیدگاه خود را وارد کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *