استراتژی فروش: ۲۵ استراتژی منحصر به فرد برای افزایش فروش
استراتژی فروش شما چیزی است که می تواند به عامل اصلی موفقیت یا شکست استارتاپ یا کسب و کار شما تبدیل شود. از تلاش مضاعف برای تقویت دامنه دسترسی به مشتریان هدف از طریق ایمیل های سرد گرفته تا شناسایی بازارهای پر سود کوچک، استفاده از روایتگری، پیگیری مستمر و موارد متعدد دیگر، در این مقاله با بهترین و موفقیت آمیزترین استراتژی های فروش آشنا خواهید شد.
تعریف استراتژی فروش
به زبان ساده، استراتژی فروش، برنامه کسب و کار برای فروش محصولات و خدمات و افزایش سود شرکت است که معمولاً توسط مدیریت ارشد شرکت، به همراه مدیران فروش، بازاریابی و تبلیغات تهیه و تنظیم می شود.
برخی از استراتژی های فروش فقط در بازه زمانی کوتاهی اثرگذار هستند و با کتابهای پرفروش یا ابداع ابزارها و تکنولوژی های جدید می آیند و می روند. در این میان، استراتژی های دیگری هم برای فروش وجود دارند که از آنجایی که ریشه در آن دسته از اصول روانشناسی دارند که عوامل تحریک و متقاعدسازی مردم به خرید یا عدم خرید را توضیح می دهند، جایگاه خود را حفظ کرده و ماندگار می شوند.
ما در این مطلب از مجله گویا آی تی، ۲۵ استراتژی فروش تاثیرگذار و کارآمدی را با شما در میان خواهیم گذاشت که بسیاری از کارآفرینان، استارتاپ ها و کسب و کارهای موفق از آنها استفاده کرده اند و به کرّات امتحان خود را پس داده اند.
استراتژی فروش ۱: با منفعتی که به مشتری می رسد شروع کنید
بسیاری از فروشندگان، کارآفرینان و حتی فریلنسرها در استراتژی فروش خود از چیزی که واقعاً به مشتری عرضه می کنند غافل می مانند: راهکار برای مشکلات آنها. هنگامی که در ارائه یا معرفی (Sales Pitch) خود مستقیماً به سراغ سرویس ها یا بسته های جدید، قیمت های بهتر و امکان ارتقای سرویس یا محصولی می روید که مشتری با خرید در همین هفته می تواند از آنها بهره مند شود، بلافاصله به وی نشان می دهید که هیچ اهمیتی برای شرایطی که او در آن قرار گرفته قائل نیستید. در این حالت، چنان به نظر می رسد که انگار اصلاً برای درک او تلاشی نمی کنید. این در حالی است که درک مشتریان بالقوه یکی از اولین قدم ها برای ارائه راهکارهای مفید و مناسبی است که می تواند آنها را به مشتریان بالفعل تبدیل کند.
لذا باید در رأس استراتژی فروش شما بیان واضح چالش هایی قرار داشته باشد که در جهت حل آنها می توانید به مشتری بالقوه کمک کنید. چرا؟ به این دلیل که به احتمال قریب به یقین در ابتدای گفتگوی شما مشتری بالقوه کاملاً مزایای چیزی که می فروشید را درک نمی کند. در این حالت، بدترین کاری که می توانید انجام بدهید این است که محصول یا سرویس خود را به جای یک راهکار ارزشمند برای نیاز یا مشکلی که مشتری دارد، به شکل متاعی عرضه کنید که هر طور که شده باید آن را به طرف مقابل بفروشید (بخوانید قالب کنید). لذا تا می توانید تلاش کنید تا از نیازهای مشتریان هدف اطلاع پیدا کنید و گفتگوی خود را با توضیح منافع موجود در محصول یا سرویس مورد نظر برای مشتری بالقوه هدف شروع کنید.
استراتژی فروش ۲: نتیجه نهایی را به وضوح بیان کنید
مردم فقط محصولات یا خدمات شما را خریداری نمی کنند، بلکه در واقع «نتیجه» استفاده از آنها را می خرند. پس از آنکه توجه مخاطب را با توضیح دستاوردهایی که می توانند با استفاده از راهکار شما کسب کنند جلب کردید، نوبت به آن می رسد که به وضوح توضیح بدهید که این چگونه اتفاق خواهد افتاد و پس از خرید چه روندی آغاز خواهد شد. نتیجه نهایی مساوی با ارزش و منفعت است. اگر یک سیستم مدیریت ارتباط با مشتری را به کسب و کاری می فروشید که قبلاً هرگز از آن استفاده نکرده، باید توضیح بدهید که آن پلتفرم چطور کار می کند، برای اینکه به جایی برسند چقدر باید سرمایه گذاری زمانی انجام بدهند و چه پشتیبانی مستمری را دریافت خواهند کرد.
این استراتژی فروش به خصوص در مورد فروش محصولات و خدماتی کاربرد دارد که پیش پرداخت هستند، کار با آنها پیچیده است، هماهنگ سازی آنها با سیستم های فعلی به صرف زمان زیادی نیاز خواهد داشت، یا پس از به سرانجام رسیدن معامله به همکاری و پشتیبانی مستمر نیاز است. مشتری بالقوه شما دقیقاً باید بداند که چه چیزی دریافت خواهد کرد، مراحل کار به چه ترتیب است و انتظار چه تاثیر و تغییری را می تواند بر کسب و کار خود داشته باشد.
استراتژی فروش ۳: با بازارهای کوچک (نیچ یا جاویژه) شروع کنید
بازار نیچ یا جاویژه بازار (Niche) در واقع یک بخش کوچک، مشخص و کاملاً تعریف شده از بازار است که نیازهای آن تاکنون توسط سایر شرکتها اصلاً یا به خوبی برآورده نشده است. با هدف قراردادن افرادی که مشکلات یا نیازهای مشترکی دارند که شما به طور خاص و منحصر به فردی قادر به برآوردن و حل آنها هستید می توانید ثمرات تلاش خود برای پیداکردن مشتری را صدچندان کنید. لذا به جای تلاش برای ارتباط با همه انواع کسب و کار در زمینه های مختلف و خریداران گوناگون، روی یک گروه محدودتر و خاص تمرکز کنید.
به عنوان مثال، اگر نرم افزار مدیریت موجودی می فروشید، انتخاب یک بازار نیچ می تواند به این معنی باشد که باید در آغاز فقط به معرفی محصول به کسب و کارهایی که مثلاً تجهیزات ساختمانی تولید می کنند بپردازید. سپس می توانید نیچ خود را محدودتر کنید و مثلاً روی شرکتهای ساختمانی که در غرب کشور قرار دارند و تعداد کارکنان آنها بین ۱۰۰ تا ۲۵۰ نفر است تمرکز کنید. با تمرکز استراتژی فروش بر همین گروه همسان می توانید محصول را به بهترین و متناسب ترین شکل ممکن معرفی کنید و خیلی سریع تر از حالتی که همه کسب و کارها و افراد مختلف را هدف قرار می دهید به نتیجه برسید.
شاید نگران این باشید که انتخاب یک بازار کوچک می تواند گزینه های شما را محدود کند، اما واقعیت این است که از این طریق بیشتر به یک کسب و کار «تخصصی» تبدیل می شوید. به علاوه، «انتخاب یک نیچ یک تصمیم بلندمدت است، اما حتی اگر تصمیم اشتباهی باشد، مضرّات آن بلندمدت نخواهد بود. شاید شکست بخورید، اما تا وقتی که درس می گیرید از وقت تان استفاده کرده اید.» (نقل قول)
استراتژی فروش ۴: انعطاف پذیر باشید
طبیعتاً در طول گفتگوهای خود با چالش های جدید و خواسته های منحصر به فردی از جانب مشتریان بالقوه روبرو خواهید شد. البته که این منطقی است، چرا که هر شرکتی که با آن همکاری می کنید ساختار، فرآیندها و اهداف متفاوتی دارد. از آنجایی که به زبان آوردن عباراتی مانند «ممکن نیست» و سایر مشتقات کلمه «نه» حکم کوبیدن میخ بر تابوت کسب و کارتان را دارد، استراتژی فروش شما باید آنقدر انعطاف پذیر باشد که بتوانید با تکیه بر آن از پس چالش های جدیدی که پیش می آیند برآیید.
در واقع همه چیز خیلی ساده است: شما نمی توانید از پس عواقب پاسخ منفی برآیید. با پاسخ منفی، صفت «حلال مشکلات» را از پیشانی خود بر می دارید و فوراً درب صندوقچه ای را می بندید که مملو از احتمالات و گزینه های مختلف است. لذا به جای پاسخ رد به درخواست مشتری بالقوه، از پاسخی مثل این استفاده کنید: «واقعاً مایلیم که خواسته شما رو برآورده کنیم». این به شما فرصت می دهد تا موضوع را با سایر اعضای تیم در میان بگذارید و امکان برآوردن خواسته مورد نظر را بررسی کنید.
استراتژی فروش ۵: برای اولویت بندی مشتریان بالقوه از سیستم امتیازدهی استفاده کنید
اگر با مشتریان راغب (Lead) زیادی سر و کار دارید، گنجاندن سیستم امتیازدهی به مشتریان راغب در استراتژی فروش تان ضروری است. پس از صلاحیت سنجی دقیق مشتریان بالقوه، به کمک امتیازدهی به مشتریان راغب می توانید مشتریان خود را بر اساس احتمال خرید اولویت بندی کنید.
سیستم امتیازدهی به مشتریان یک سیستم امتیازی از ۱ تا ۱۰ برای رتبه بندی مشتریان بالقوه است که برای هر ارزشی که هر مشتری برای شرکت شما دارد یک امتیاز قائل می شود. به عنوان مثال، اگر یک مشتری جدید به شما مراجعه کند که مدیرعامل شرکت است، از آنجایی که تصمیم ساز نهایی است و معمولاً احتمال به سرانجام رسیدن فروش با وی بیشتر است، امتیاز ۱۰ را از آن خود خواهد کرد. از طرف دیگر، مشتری راغبی که در سطوح پایین تر مدیریتی قرار دارد، با توجه به اختیاراتی که دارد می تواند نمره ای نزدیک به ۴ بگیرد، زیرا پیش از امضای قرارداد به جلب نظر افراد دیگری هم نیاز خواهد داشت.
به مشتریان خود بر این اساس امتیاز بدهید و برای مشتریان راغبی که بیشترین امتیاز و به تبع آن شانس بیشتری برای تبدیل شدن به مشتری بالفعل دارند اولویت قائل شوید.
استراتژی فروش ۶: با تصمیم ساز ارتباط برقرار کنید
پر واضح است که تمایلی به هدر دادن وقت تان با گفتگوهای بیشمار با مدیران رده پایینی که در نهایت رأساً نمی توانند راهکار شما را بپذیرند ندارید. البته استراتژی فروشِ پیداکردن و ارتباط با تصمیم گیرندگان اصلی هم به هنر و مهارت خاصی نیاز دارد.
بهترین رابطه ها با مشتریان بالقوه بر پایه عرضه ارزش و منفعت چشمگیر بدون هیچ انتظار آنی شکل می گیرند. این رابطه ها لزوماً حالت بده و بستان ندارند و شکل گیری آنها وقت گیر است. لذا پیش از آنکه راهی به سوی تصمیم ساز پیدا کنید، فهرستی از توانایی های شرکت خود تهیه کنید و ببینید که چگونه می توانید از دید تصمیم گیرنده اصلی ارزش آفرین به نظر برسید. مثلاً آیا می توانید از تصمیم ساز در داستانی که برای یکی از انتشارات مطرح می نویسید یا در وبلاگ شرکت تان نامی به میان بیاورید؟
لذا فقط به اینکه می خواهید «پیشنهاد» بدهید بسنده نکنید، چرا که افرادی که آنقدر در دنیای کسب و کار استخوان خورد کرده اند که به مقام تصمیم گیری رسیده اند فوراً متوجه می شوند که به دنبال چه هستید.
هنگامی که به جای آنکه یک راست به سراغ فروش بروید ابتدا با مشتری بالقوه تماس می گیرید تا وی را در جریان کار جالب و خوشایندی که برایش انجام داده اید قرار بدهید، شانس ایجاد حس قرابت تا حد زیادی افزایش پیدا می کند. ارتباط را حفظ کنید، در طول روزها و هفته های آتی همچنان نافع و ارزش آفرین باشید و هنگامی که احساس می کنید که موقع مناسبی است نان را به تنور داغ بچسبانید.
آیا با این استراتژی فروش می توانید همان روز اول فروش و معامله را به سرانجام برسانید؟ احتمالاً خیر، اما اگر محصول یا سرویس شما چرخه فروش طولانی و قیمت بالایی داشته باشد، ایجاد رابطه های معنادار با عناصر اصلی سازمان ها و شنیدن نیازهای منحصر به فرد مشتری بالقوه، در نهایت و در بلندمدت به بهترین نتایج ممکن منتهی خواهد شد.
استراتژی فروش ۷: روند معرفی محصول یا سرویس را به کمال برسانید (آن را جالب و هیجان انگیز کنید)
پس از آنکه مطمئن شدید که با فرد مناسبی ارتباط برقرار کرده اید، باید یک ارائه یا پیچ (Sales Pitch) موثر داشته باشید، یعنی به نحوی درباره محصول یا سرویس مورد نظر توضیح بدهید که توجه مشتری جلب شود و گفتگو در یک جهت و مسیر مناسب ادامه پیدا کند. اگر وقت زیادی را برای صحبت کردن درباره شرکت تان، مزایای راهکار مورد نظر، مشتریانی که با آنها کار کرده اید و اینکه چرا مشتری همین امروز باید خرید خود را انجام بدهد صرف کنید، ریسک خراب کردن رابطه در همان ابتدا را به جان خریده اید.
در واقع، چیزی که بیشتر باید روی آن تمرکز کنید، نشان دادن تخصصی است که دارید و نه فقط آمار و ارقام و افرادی که با آنها همکاری داشته اید. توجه داشته باشید که اعداد هم اهمیت دارند، اما تنها شاخص مهم موجود نیستند. اما چگونه می توانید تخصص خود را نشان بدهید؟
به مشتری نشان بدهید که با چالش هایی که او با آنها روبرو است و به زمینه کاری شما مربوط می شود کاملاً آشنایی دارید. قبلاً تحقیق و بررسی کنید و از دانسته های خود درباره مشتری، با ارائه اطلاعات به موقع، تنظیم پیام و حتی بیان نکات بحث برانگیزی که می تواند به نفع مشتری باشد برای سیطره بر گفتگو بهره برداری کنید.
استراتژی فروش ۸: از روایتگری استفاده کنید
نزدیک به ۴۰۰۰۰ سال است که بشر با هدف آموزش، ارتباط و تفریح در قالب نقاشی هایی بر دیواره غارها، کتاب، نمایشهای رادیویی، فیلم و روش های گوناگون دیگر، از قصه گویی و روایت داستان استفاده می کرده است.
در واقع، دلیل اینکه روایتگری عملکرد خوبی به عنوان استراتژی فروش دارد این است که ما انسانها ذاتاً اطلاعاتی که در قالب داستان ارائه می شوند را بهتر جذب می کنیم. لذا الحاق داستان سرایی و روایتگری به استراتژی فروش می تواند به شما کمک کند تا توجه مشتری را در سطح عمیق تری جلب کنید.
همانطور که یکی از اساتید مدرسه کسب و کار استنفورد می گوید، «تحقیقات نشان می دهد که مغز ما برای درک منطق یا حفظ اطلاعات برای مدت بسیار طولانی برنامه ریزی نشده، بلکه ساختار آن به نحوی است که داستان ها را درک و حفظ می کند. داستان، سفری است که شنونده را با خود همراه می کند و احساس او را تغییر می دهد. نتیجه این تغییر، متقاعد شدن و گاهی عمل است.» هنگامی که از روایتگری در استراتژی فروش خود استفاده می کنید، در واقع از هزاران سال تکاملی بهره برداری کرده اید که مغز ما را برای علاقمندی به داستان طراحی و تنظیم کرده است.
شما می توانید از روایتگری در همه مراحل فرآیند فروش استفاده کنید، حتی در مراحل اولیه به منظور روشن کردن اهداف تان. سپس با توجه به مشتریان واقعی که مشکلات آنها توسط ویژگیهای آنچه که ارائه می دهید حل شده، داستان خود را روایت می کنید.
اعتراضات را نیز با اعتمادسازی و تعریف داستانی که چگونگی حل مشکلات مربوطه برای مشتریان دیگر و کسب نتایج نهایی مثبت را توضیح می دهد می توانید مدیریت کنید. به سوالات پاسخ بدهید، مذاکره کنید و تلاش کنید تا از نمونه های متنوعی از داستان ها درباره شرکت، مشتریان، محصول و خودتان استفاده کنید تا انگیزه و علاقه مشتری را در طول فرآیند فروش حفظ کرده و دوچندان کنید.
استراتژی فروش ۹: به صحبت های مشتری گوش کنید
آیا غالباً در رابطه با یک بخش خاص از ساختار قیمتگذاری خود از جانب مشتریان بالقوه با مقاومت روبرو می شوید؟ یا اینکه درخواستهای مشابهی برای ارائه یک ویژگی جدید دریافت می کنید؟ کدام راهکارهای ارائه شده از سوی رقبا در جلب مشتریان موفق تر عمل می کنند؟
با شکل دهی به استراتژی فروش خود بر مبنای توجه دقیق به (شنیدن و حتی ثبت و ضبط) رایج ترین اعتراضات و مقاومت ها، درخواست ها و سایر اطلاعات و موارد کلیدی می توانید رویکرد خود را به کمال رسانده و میزان فروش شرکت را به تدریج افزایش بدهید.
یکی از محققان و مولفان رفتارشناسی (وِنِسا وَن اِداوردز) می گوید: «یکی از مهم ترین ضرورتها در فروش یا حتی راه اندازی و مدیریت کسب و کار خودتان، انعطاف پذیری است. باید به بازخوردهای مشتریان گوش کنید، اطلاعات را زیر نظر بگیرید و به تناسب، تغییر ایجاد کنید.»
فراتر از شنیدن، این اطلاعات و بازخوردها را چگونه با بقیه اعضای تیم در میان می گذارید؟ اجازه ندهید که یافته های شما در صندوقچه اسرار خودتان باقی بماند و هرگز به دست افرادی که تصمیمات و اعمالی را بر عهده دارند که می تواند اثربخشی محصول شما را افزایش بدهد نرسد. برای به اشتراک گذاری بازخوردهای سودمند با اعضای تیم تان می توانید از گزینه هایی مانند موارد زیر استفاده کنید:
- از سیستم یا نرم افزاری مشابه با ترِلو استفاده کنید.
- از گوگل داکس (Google Docs) استفاده کنید.
- یک صفحه درخواست ویژگی های جدید با امکان رای دادن داشته باشید.
توجه داشته باشید که پیش از عجله برای ایراد هر تغییری باید مشخص شود که آیا مشتری بالقوه ای که نظر می دهد یا درخواست ارائه یک ویژگی جدید را مطرح می کند واقعاً با کسب و کار شما تناسب دارد و می تواند به یک مشتری بالفعل تبدیل شود یا خیر. یکی از اشتباهات رایج بسیاری از کسب و کارها این است که استراتژی فروش خود را بر مبنای تعدّد افرادی تنظیم می کنند که شاید اصلاً مشتری ایده آل آنها محسوب نشوند.
پس از آن حداقل هر ماه با مدیر و سایر عوامل اصلی جلسه بگذارید و به در میان گذاشتن و بررسی این نظرات با یکدیگر بپردازید.
استراتژی فروش ۱۰: تمام حواس خود را روی تماس فروشی که گرفته اید متمرکز کنید
چه تماس سرد می گیرید یا تماس قبلی خود با مشتری را پیگیری می کنید، در هر صورت تماس جاری را باید به عنوان مهم ترین کاری که در حال حاضر ارزش انجام دادن را دارد تلقی کنید. اگر با مشتری تعامل قوی و موثری نداشته باشید و علاقه شما در حال صحبت کردن یا پرسیدن سوالاتی که وسعت درک تان را نشان می دهد آشکار نباشد، بی توجهی تان قابل پنهان کردن نخواهد بود.
توجه کامل به تماس ها، مخصوصاً اگر استراتژی فروش شما روی تماس های تلفنی تاکید فراوانی دارد و چارچوب دقیقی را برای گفتگو ترسیم می کند، مستلزم آن است که برای گوش سپردن به مشتری از دل مشغولی ها و محیط هایی که حواس تان را پرت می کنند فاصله بگیرید. اگر معمولاً در یک محیط مشارکتی تماس می گیرید، برای تماس بعدی مثلاً به اتاق کنفرانس بروید و ببینید که آیا تمرکزتان بهبود پیدا می کند یا خیر. اگر در پشت میز خود احساس خستگی می کنید و لحن صحبت کردن تان حالت رخوت و سستی پیدا می کند می توانید برخیزید، راه بروید یا در یک محیط بی سر و صدای خارج از محل کار صحبت کنید.
استراتژی فروش ۱۱: برای ایجاد یک موقعیت برد-برد مذاکره کنید
هدف اصلی از این استراتژی فروش، نشان دادن احترام و نیت همکاری مجدد با مشتری در آینده است. با چنین رویکرد و نگرشی تغییراتی در رفتار شما ایجاد می شود که باعث شکل گیری رابطه های بلندمدت خواهد شد.
به عنوان مثال، اگر یک مشتری جدید را تا به خط پایان یک معامله بزرگ برسانید و به خاطر یک درخواست جزئی گیر کنید، عدم مساعدت شما می تواند مشتری را عملاً بپراند. البته باید «عدد خروج» را برای خودتان مشخص کنید. این عدد کمترین عددی است که پیش از آنکه وارد جلسه بشوید یا گوشی را بردارید برای پذیرش در گفتگو مشخص کرده اید. در صورت لزوم، با در ذهن داشتن این عدد و در میان گذاشتن آن با مشتری در انتهای مذاکره می توانید سناریوی برد-بردی را رقم بزنید.
با توجه به این استراتژی فروش، به جای اینکه بر سر قیمت یکدندگی کنید، باید علاوه بر ارائه منفعت و ارزش بیشتر، انعطاف پذیر باشید. لذا قبلاً با تهیه فهرستی از ویژگی ها و امکانات اضافی و پیشنهادات خاصی که در صورت لزوم برای شیرین تر کردن معامله می توانید از آنها استفاده کنید خودتان را آماده کنید. به خاطر داشته باشید که هر چه ارزش راهکاری که ارائه می دهید بیشتر باشد، اهمیت ایجاد یک موقعیت برد-برد نیز افزایش پیدا می کند.
استراتژی فروش ۱۲: آنقدر پیگیری کنید تا به پاسخ قطعی برسید
پیگیری یکی از پایه های ضروری همه استراتژی های فروش موفقیت آمیز است. چند تماس خوب با مشتری بالقوه و سپس رها کردن او به حال خود، استراتژی فروش شما را به شکست محکوم خواهد کرد.
کاری که باید انجام بدهید این است که تا زمانی که پاسخ قاطعانه ای دریافت نکرده اید به پیگیری خود ادامه بدهید. اگر کسی به شما گفت که یک ماه بعد تماس بگیرید، این را به تقویم خود اضافه کنید و در موعد مقرر پیگیری کنید. اگر مشتری بالقوه به شما گفت که فعلاً وقت ندارد، بپرسید که چه زمانی مناسب است و مجدداً تماس بگیرید.
نکته مهم در اینجا این است که به پیگیری ادامه بدهید. اگر کسی به شما گفت که کلاً علاقه ای به پیشنهادتان ندارد می توانید وی را به حال خود بگذارید. اما اگر پاسخی دریافت نکردید، آنقدر تماس می گیرید تا یک پاسخ قاطعانه دریافت کنید.
منظور از این استراتژی فروش این است که نباید به احتمالات وابسته باشید. به خصوص در دنیای استارتاپ ها، «شایدها» می توانند کسب و کار را به نابودی بکشانند و لذا باید به دنبال برونداد واضح از تک تک مشتریانی باشید که با آنها صحبت می کنید. در غیر اینصورت این احتمالات و شایدها روی هم تلنبار می شوند و تمرکز شما را از بین می برند.
استراتژی فروش ۱۳: روی ریسک ها و فرصت ها تاکید کنید
بسیاری از فروشندگان بیشتر وقت گفتگوی خود با مشتری بالقوه را به تاکید بر فرصت ها و مزایای خارق العاده و نتایج سریعی که مشتری با استفاده از راهکار پیشنهادی کسب خواهد کرد می گذرانند.
با این حال، به منظور کسب نتایج بهتر، به جای آنکه راهکار خود را به عنوان تنها راهکاری معرفی کنید که می تواند مشکل مشتری را حل کند، درباره ریسک های احتمالی جایگزین کردن یا استفاده از راهکار جدید صادق باشید.
واقعیت این است که در دنیای کسب و کار هیچ فرصتی وجود ندارد که متضمن مقداری ریسک نباشد، لذا چرا باید بی دلیل سعی کنید و چیزی را به تصویر بکشید که واقعیت ندارد؟ این چیزی به جز فراهم آوردن شرایط لازم برای شکست خودتان نیست. در عوض، استراتژی فروش خود را بر شناسایی هوشیارانه ریسک های بالقوه ای که استفاده از راهکار شما به همراه دارد متمرکز کنید و پشتیبانی قوی تری را ارائه کنید که به مشتری نشان می دهد که با همه مخاطرات احتمالی آشنایی دارید و در همه حال آماده کمک به وی خواهید بود.
به عنوان مثال، اگر فروشنده نرم افزار بازاریابی هستید و نرم افزار شما حاوی یک پلتفرم مدیریت محتوا نیز هست و مشتری بالقوه در حال حاضر وبلاگ ندارد، باید به وی گوشزد کنید که وبلاگ نویسی یک سرمایه گذاری بلندمدت است که معمولاً یک شبه بر درآمد تاثیری نمی گذارد. مشتری مورد نظر به منظور استفاده از نرم افزار شما باید برای سرمایه گذاری روی افرادی که می توانند این مسئولیت جدید را به نحو احسن انجام بدهند برنامه ریزی کند. اگر محصول خود را به کسی بفروشید که کاملاً با ریسک های بالقوه چیزی که خریداری کرده آشنا نیست، به احتمال قریب به یقین پس از مدتی که احساس می کند که کار آنطور که انتظار دارد پیش نمی رود، قرارداد را لغو می کند یا درخواست بازگشت وجه خواهد کرد.
علاوه بر این، برای تحقیق وقت بگذارید، تجربه های خودتان را با همکاران در میان بگذارید و مشتریان فعلی را زیر نظر بگیرید تا بتوانید همه ریسک ها را شناسایی کرده یا آنها را به موقع حل و فصل کنید.
استراتژی فروش ۱۴: «خود» تان را بفروشید!
حتی اگر محصول خارق العاده ای دارید که واقعاً حرفی برای گفتن دارد، چنانچه استراتژی فروش شما صرفاً روی محصول متمرکز باشد، بخش اعظم معادلاتی که می تواند تردید را به اعتماد تبدیل کند را از دست داده اید.
مشتریان بالقوه شما فقط محصول تان را نمی خرند، آنها در واقع اعتماد خود به شما را ابراز کرده و روی این رابطه سرمایه گذاری می کنند. به علاوه، آنها با کیف پول خود رأی می دهند و از شرکت شما انتظار دارند که برای بهره مندی آنها از مزایای راهکارتان در کنارشان باشد.
از آنجایی که به احتمال زیاد بیشتر افرادی که به دنبال فروش به آنها هستید درک کاملی نسبت به عملکرد محصول شما از لحاظ فنی ندارند، استراتژی فروش تان باید اعتمادساز باشد تا باعث شود که به شما و شرکت تان اعتماد کنند. برای ایجاد این اعتماد، کاملاً صادق باشید، خوبی ها و بدی ها را با مشتری در میان بگذارید و به وی نشان بدهید که حتی پس از فروش هم در کنار او خواهید بود.
استراتژی فروش ۱۵: دیدگاه درستی نسبت به فروش و فروشندگی داشته باشید
اگر قرار است که وقت زیادی را برای تلفن زدن، مراجعه به درب خانه های مردم یا به هر ترتیب، برقراری ارتباط با مشتریان بالقوه سپری کنید، باید برای آنچه که در پیشِ رو دارید آماده باشید:
- پاسخ های منفی (خیلی) زیادی می شنوید.
- هر روز مورد بی توجهی یا حتی بی مهری قرار می گیرید.
این بخشی از واقعیت زندگی فروشندگی است. به هر حال، فارغ از نظر شما، چیزی که عرضه می کنید به درد همه نخواهد خورد. البته، با استراتژی های درست، کسب اطلاعات و مهارت می توانید محصول مورد نظر را به خیلی ها بفروشید، اما تمام اطلاعات و استراتژی های درست جهان هم نمی توانند افراد فوق العاده بدبین را به مشتریان بالفعل شما تبدیل کنند.
بنابراین، باید طرز فکری مبتنی بر مقاومت و پشتکار داشته باشید، پوستی که به اندازه کافی کلفت باشد که بی توجهی ها و پاسخ های منفی را به دل نگیرد و نگرشی که به شما اجازه می دهد تا پس از شنیدن یک پاسخ منفی گرد و خاک بدن تان را بتکانید و دوباره گوشی را بردارید.
استراتژی فروش ۱۶: پشتیبان و حامی باشید
اگر استراتژی فروش شما حول کمک به مشتری پی ریزی نشده باشد، فروش زیادی را نمی توانید به سرانجام برسانید، یا اینکه مشتریان وفاداری نخواهید داشت. در واقع، از طریق نافع، حامی و یار و یاور بودن در طول فرآیند فروش، چه از طریق ارائه اطلاعات، تحقیق درباره چالش های مشتری و ارائه راهکارهای مبدعانه به جای تبلیغ محصول و مواردی از این قبیل است که اعتماد مشتریان را به خود جلب می کنید.
در واقع، «بهترین فروشنده ها بیشترین کمک را به مشتری می کنند. یکی از بااصالت ترین کارهایی که ما به عنوان انسان می توانیم انجام بدهیم این است که به یکدیگر کمک کنیم. هنگامی که محصول یا سرویسی را می فروشید، اگر واقعاً به دنبال کمک به طرف مقابل باشید خیلی بعید است که روند فروش به نحو مطلوب به پیش نرود. اینجا همانجایی است که فروش به چیزی بیشتر از فروش تبدیل می شود. در این حالت، فروش به جای آنکه به معنی اجبار شما به فروش محصول تان به یک نفر باشد، روی ایجاد رابطه های حقیقی و معنادار متمرکز خواهد شد.» (هیتِن شاه، کارآفرین و مجری استارتاپ چَت)
با در نظر گرفتن خودتان به عنوان یک «حلّال مشکلات» برای مشتریان بالقوه ای که با آنها تعامل دارید می توانید دیدگاه خود به نقشی که در فرآیند فروش بر عهده دارید را متحول کنید.
البته که نباید اهداف فروش، متر و معیارها و حدنصاب های لازم را از یاد ببرید، اما اگر کار را با هدف کمک به مشتریان بالقوه به پیش ببرید، به طور طبیعی آنها را به سمت بهترین راهکار هدایت خواهید کرد. در این حالت، حتی اگر محصول شما بیشترین تناسب را با نیازهای منحصر به فرد مشتری ندارد صادق باشید و او را به سمت یک راهکار مناسب هدایت کنید. از این طریق بنیان رابطه ای را پی ریزی می کنید که فرصت پیش رَوی برای آن وجود دارد. به هر حال نمی توان پیش بینی کرد که در عرض چند ماه یا سال آینده مشتری مزبور در کجا مشغول به کار خواهد بود یا اینکه چه بسا حال که تحت تاثیر کمک شما قرار گرفته، کسی را بشناسد که راهکار شما برایش متناسب باشد و او را برای خرید به شما ارجاع بدهد.
یک استراتژی فروش خوب، بلندمدت است؛ هیچ جایگزینی برای ایجاد یک تاثیر مثبت ماندگار وجود ندارد. لذا به این خاطر که اهل کمک به دیگران نبوده اید فرصت های فروش را از دست ندهید.
استراتژی فروش ۱۷: درخواست ارجاع هدفمند و دقیق
همه ما گاهی از دیگران درخواست می کنیم که اطرافیان خود را برای خرید به ما ارجاع بدهند؛ چه از طریق ارسال پیام در شبکه های اجتماعی، یا در حال صرف قهوه با دوستان. اما این درخواست ها در نهایت چقدر به تعداد مشتریان بالفعل ما اضافه می کنند؟ نه خیلی زیاد.
در ۹۹ درصد موارد، فردی که درخواست کلی خود را برای ارجاع از او مطرح کرده اید به شما خواهد گفت که باید فکر کند و ببیند که چه می شود. این ارجاع به ندرت اتفاق می افتد، اما شاید نه به این خاطر که طرف مقابل نمی خواهد که به شما کمک کند، بلکه به این دلیل که باید وقت می گذاشته و آن دسته از اطرافیانش که به راهکار شما نیاز دارند را پیدا کرده و به شما ارجاع می داده است.
اینجا همانجایی است که باید خودتان وارد عمل شوید و با وقت گذاشتن بیشتر برای شناخت اولیه مشتریان، مشتریان ارجاعی باکیفیت تری را جذب کنید. در این راستا باید فهرست رابطه های مشتری مورد نظر در لینکدین و سایر شرکتهایی که با آنها همکاری داشته را بررسی کنید تا بتوانید فهرستی از افراد بسیار متناسبی که می توانید از آنها بخواهید تا مشخصاً ایشان را به سمت شما ارجاع بدهند تهیه کنید.
استراتژی فروش ۱۸: دموی کوتاهی از محصول ارائه کنید
ارائه دمویی از محصول که بتواند مشتری را به خرید متقاعد کند فقط به شناخت شما از زیر و زبر آن وابسته نیست.
کاری که با ارائه دمو باید انجام بدهید این است که «هرچه سریع تر به جایی برسید که می گویید “این اهدافی بود که به من گفتید، این چالش شما بود، و محصول ما اینطور آن چالش ها را مرتفع می کند و اهداف تان را محقق خواهد کرد.”» (رابرت فالکُن، مانِتِیت)
با نشان دادن هرچه سریع تر راهکار عملی تان برای حل چالش مشتری از طریق دمو، هیچ جایی برای ابهام باقی نمی گذارید. بنابراین به جای ارائه فهرست بلندبالایی از ویژگی های محصول، روی نشان دادن راهکاری که مشتری بالقوه بیش از همه به پیاده کردن آن در زندگی یا کسب و کار خود علاقمند است تمرکز کنید.
ضمناً به جای تهیه یک سری اسلاید استاندارد، با ارائه یک دموی شخصی سازی شده برای هر مشتری که نیازها و خواسته های خاص وی را هدف قرار می دهد می توانید فروش بیشتری را شاهد باشید.
استراتژی فروش ۱۹: پس از ابراز رغبت مشتری، در طول کمتر از ۲۴ ساعت با وی ارتباط مستقیم برقرار کنید
پس از آنکه مشتری بالقوه، «راغب» شد لازم است که در فاصله زمانی یک روز پس از اعلام علاقه وی مستقیماً با او ارتباط برقرار کنید تا بتوانید او را در مسیر مورد نظر به پیش ببرید.
احتمالاً مشتری بالقوه شما در همین حین با توجه به آنچه که درباره محصول شما از طریق نظرات، ویدیوها و تصاویر در برابر دیدگانش قرار دارد مشغول مقایسه با رقبا، تحقیق و نتیجه گیری است تا ببیند که آیا راهکار شما بیشترین تناسب را با نیازهایش دارد یا خیر.
با استفاده از روشها و ابزارهایی که به شما این امکان را می دهند تا بر رفتار مشتری بالقوه احاطه داشته باشید و به سرعت عکس العمل نشان بدهید می توانید سوالاتی که پیش می آیند را به سرعت پاسخ بدهید، اعتراضات را حل و فصل کنید و به مشتری کمک کنید تا هر چه سریع تر به اهداف مورد نظر خود دست پیدا کرده و به یک مشتری راضی تبدیل شود.
بسته به مقدار اطلاعاتی که درباره مشتری راغب دارید و تعاملی که تاکنون با شرکت شما داشته، معمولاً بهتر است که پیام اولیه شما کوتاه باشد. از فرد مورد نظر بپرسید که آیا برای تماس تلفنی در امروز یا فردا فرصت دارد تا در مورد مواردی که می تواند برای وی مفید واقع شود با هم صحبت کنید. با ارائه چند گزینه برای ارتباط (مثلاً تلفن یا شبکه های اجتماعی) و زمانهای مختلف، پذیرفتن درخواست خود را آسان کنید.
استراتژی فروش ۲۰: هنگامی که تردید می بینید، به آن رسیدگی کنید
فرض کنیم که در حال ارائه دموی محصول هستید و تا به حال مشتری فقط چندبار سر تکان داده، اما سوالی را مطرح نکرده است. کم کم احساس می کنید که مشتری درباره تناسب راهکار با نیازش تردید دارد، اما دلیل آن را دقیقاً نمی دانید.
به جای آنکه ارائه را ادامه بدهید تا زودتر تمام شود، دست نگه دارید و از این فرصت برای رسیدگی به تردید موجود استفاده کنید. معامله هنوز منتفی نشده و نشان دادن اینکه چگونه محصول تان می تواند نیاز مشتری را برطرف کند می تواند فضا را عوض کند.
در این میان باید توجه داشته باشید که اگر سوالاتی مثل «متوجه منظورم شدید؟» بپرسید، اغلب مشتریان بالقوه پاسخ صادقانه ای به شما نخواهند داد، چرا که نمی خواهند نادان یا نفهم به نظر برسند.
به جای این کار، هنگامی که احساس می کنید که تردیدی وجود دارد، خودتان را عامل ایجاد ابهام نشان بدهید. مثلاً اگر واکنش مشکوکی به آنچه که می گویید مشاهده کردید، فوراً مشتری را خطاب قرار بدهید و بگویید: «تصور می کنم که نتونستم منظور رو کاملاً واضح بیان کنم. می خواهید بیشتر توضیح بدم؟» اگر با ارائه توضیحات بیشتر توانستید برق درک را در چشمان مشتری مشاهده کنید، این را به خاطر بسپارید و استراتژی فروش خود را به تناسب جرح و تعدیل کنید.
استراتژی فروش ۲۱: از سیستم PAS استفاده کنید
بر اساس نظریه آدام فِریِر، چیزی که در نهایت در انسانها انگیزه ایجاد می کند یا لذت است و یا درد. با توجه به این نظریه، فارغ از نوع محصول یا سرویسی که در صدد فروش آن هستید می توانید روش PAS را در قلب استراتژی فروش خود بگنجانید.
PAS متشکل از حروف ابتدایی سه کلمه انگلیسی با معانی مشکل (Problem)، تحریک (Agitate) و راهکار (Solution) است. این استراتژی فروش با شکل دادن به همه تعاملات با مشتری حول شناسایی بزرگترین مشکلات وی و ارائه محصول به نحوی که بهترین گزینه برای او به نظر برسد (که البته واقعاً هم باید همینطور باشد) تعریف می شود. مراحل سه گانه این روش به این ترتیب است:
- مشکل: مهم ترین مشکلی که محصول شما برای مشتری حل و فصل می کند را شناسایی و به وضوح بیان کنید.
- تحریک: روی مخاطرات این مشکل تاکید کنید و پیامدهای منفی بالقوه آن را به مشتریان خود یادآوری کنید.
- راهکار: محصول خود را به عنوان راهکار حل آن مشکل خاص معرفی کنید.
باید توجه داشته باشید که این روش به دنبال ایجاد مشکلاتی که وجود ندارند یا متقاعدکردن مردم به خرید ایده شما به خاطر ترس بلاموضوع نیست، بلکه هدف از این استراتژی فروش، کمک به مشتری در جهت شناسایی مشکلاتش و در نهایت جلوگیری از وخامت هر چه بیشتر شرایط برای وی است.
استراتژی فروش ۲۲: حس فوریت و اضطرار ایجاد کنید
بیشتر مردم تا دقیقه ۹۰ و تا زمانی که واقعاً به محصول شما نیاز مبرم پیدا می کنند به سراغ خرید نمی روند.
البته این برای ما منطقی هم هست. ما با شعارهایی مانند «سری که درد نمی کنه دستمال نمی بندند» و «هرچه که خار آید، یک روز به کار آید» بزرگ شده ایم و چنین دیدگاهی بهانه ای برای انفعال ما شده است.
در این میان، ایجاد حس فوریت و اضطرار در مشتری، با هدف کمک به وی در جهت درک دلیل نیاز فوری او به راهکار شما انجام می گیرد. اگر مشتریان بالقوه نسبت به دلیل یا دلایل اهمیت محصول شما برای خودشان متقاعد نشوند، آن را فعلاً کنار خواهند گذاشت.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این استراتژی فروش، این مقاله از بخش آموزش فروش مجله گویا آی تی را مطالعه کنید.
استراتژی فروش ۲۳: روی فروش بیشتر به مشتریان فعلی خود تمرکز کنید
مطالعات نشان می دهد که به طور متوسط، هزینه جذب یک مشتری جدید ۵ برابر حفظ و ارزش آفرینی برای مشتریان کنونی است.
البته جذب مشتریان جدید یکی از ملزومات اصلی رشد کسب و کار است، اما هنگامی که به فکر ارائه ویژگیهای جدید می افتید، یا می خواهید در استراتژی های شرکت تغییراتی ایجاد کنید، یا اینکه کلّاً طرحی نو در اندازید، غفلت از ارزش فروش (مخصوصاً در ابتدا) به مشتریان فعلی دور از انتظار نیست. به خاطر داشته باشید که شما قبلاً با این افراد رابطه ای را با محوریت اعتماد و ارزش ایجاد کرده اید و همواره باید برای حفظ و تقویت این اعتماد و ارزش آفرینی تلاش کنید.
استراتژی فروش ۲۴: هوشمندانه از دوره های آزمایشی رایگان بهره برداری کنید
گنجاندن دوره های آزمایشی رایگان برای استفاده از محصولات و خدمات در استراتژی فروش شرکت می تواند به افزایش فروش منجر شود؛ البته اگر به درستی انجام شده باشد.
اما یک دوره آزمایشی رایگان هوشمندانه چیست؟ یک دوره آزمایشی هوشمندانه، یک دوره آزمایشی کوتاه است.
هدف اصلی از امکان استفاده رایگان از راهکار این است که به مشتریان مناسب کمک کنید تا سریع تر متقاعد شده و خرید کنند و به دیگران هم این فرصت را بدهید تا ببینند که آیا این راهکار برایشان مناسب هست یا خیر.
این از آن دسته از استراتژی هایی است که باید درباره آن خساست به خرج بدهید. از آنجایی که آمار و ارقام حاکی از آن است که فقط عده کمی از مردم بیشتر از ۳ روز پشت سر هم از این دوره های آزمایشی استفاده می کنند، طولانی کردن این دوره ها پشتوانه منطقی نخواهد داشت. به علاوه، با کوتاه تر کردن دوره های آزمایشی (به خاطر داشته باشید که هدف اصلی شما کسب درآمد بیشتر است) احتمال اینکه استراتژی شما جدی تر گرفته شود و مشتریان واقعاً برای ارزیابی راهکار وقت بگذارند را افزایش خواهید داد.
علاوه بر این، به جای آنکه عنان کار را رها کنید و مشتری بالقوه را با راهکار خود تنها بگذارید (که نمی توان اسم این را استراتژی فروش گذاشت)، روی پشتیبانی و همراهی با مشتری در طول فرآیند تست سرمایه گذاری کنید. اگر از سیستم های راهنما استفاده می کنید، به نحوی فرآیند را به پیش ببرید که مشتری شمّه ای از مزیتی که آن راهکار می تواند برای وی داشته باشد را احساس کند.
استراتژی فروش ۲۵: از اتوماسیون ایمیل مارکتینگ استفاده کنید
با رشد کسب و کار، اتوماسیون ایمیل باید به یکی از مولفه های مهم استراتژی فروش شما تبدیل شود. البته در ابتدای کار می توانید شخصاً با مشتریانی که به دنبال اطلاعات بیشتر هستند تماس بگیرید و ایمیل ارسال کنید، اما این نمی تواند برای مدت زمان زیادی ادامه پیدا کند.
از ارسال مرتب محتوای آموزشی، مانند یک دوره آموزش فروش رایگان گرفته تا ایمیل های واکنشی که با انجام یک عمل خاص توسط مشتری برای وی ارسال می شوند، اتوماسیون ایمیل می تواند به شما در جهت ایجاد شرایط مناسب برای افزایش فروش کمک کند.
برای شروع استفاده از اتوماسیون ایمیل، فرآیند سفر مشتری، از کشف وبسایت شما تا خرید راهکار مورد نظر را به دقت به زیر ذره بین ببرید. از مشتریان فعلی بپرسید که چه چیزی باعث شد تا به شرکت یا راهکار شما علاقمند شوند. سپس مجموعه ای از ایمیل های خودکار تهیه و تنظیم کنید و از طریق آنها همان تجربه را برای مشتریان بالقوه جدید رقم بزنید.
به علاوه، لازم است که به ایمیل های خودکار خود چنان رنگ و بویی بدهید که انگار از طرف یک انسان ارسال شده اند. مشترکان شما باید اطمینان داشته باشند که انسانهای واقعی پشت ایمیل هستند و هنگامی که برای پرسیدن سوال از دکمه Reply استفاده می کنند، پاسخی دریافت خواهند کرد.
پیش از برنامه ریزی برای اجرای اتوماسیون ایمیل مارکتینگ، مقالات بخش آموزش ایمیل مارکتینگ مجله گویا آی تی و مخصوصاً این مقاله را نیز مطالعه کنید.
حرف آخر
چه کسب و کار خودتان را مدیریت می کنید و چه برای افزایش فروش شرکت متبوع تان در تلاش هستید، یا اینکه خودتان می خواهید فروشنده بهتری باشید، باید به خاطر داشته باشید که توجه و استفاده از استراتژی های فروشی که در این مطلب به آنها اشاره شد به شما کمک خواهد کرد تا گام های محکمی را در مسیر تحقق اهداف خود بردارید.
در پایان باید به این نکته نیز اشاره کنیم که اگرچه می توانید همه استراتژی های فروش دنیا را امتحان کنید، اما در نهایت این تجربه عملی شما با مشتریان خاص خودتان است که مهم ترین عامل در انتخاب انواع مختلف استراتژی های فروش مناسب خواهد بود. لذا از تک تک تعاملات تان با مشتریان بالقوه درس بگیرید و درک خود نسبت به انگیزه های مشتریان برای خرید یا عدم خرید را تقویت کنید.
نظر شما چیست؟ آیا شما هم از این استراتژی ها استفاده کرده اید؟ کدام موارد موثرتر بوده است؟