جك ولش: مدير قدرتمند جنرال الكتريك

  • 1389/12/23
  • زهرا معبودی
  • 1



«Jack Welch» روش نويني در نحوه اداره شركت‌ها و كمپاني‌هاي بزرگ ابداع كرد كه امروزه بسياري از مديران بزرگ فارغ‌ از اصول فرسوده و سنتي پيشين، به راحتي كنترل امور مرزهاي تجاري خود را در دست گرفته و با سرعتي باورنكردني به سوي پيشرفت و توسعه پيش مي‌روند. تكنيك‌هاي افسانه‌اي مديريت «Welch» به گونه‌اي است كه هر مديري را در هر قلمرويي به اوج مي‌رساند. او خود نمونه بارز و موفق تكنيك‌هاي «Welch» است كه در سن 44 سالگي كنترل تمامي امور كمپاني بزرگ و نامداري چون جنرال الكتريك آمريكا را در اختيار گرفت و عنوان جوان‌ترين مدير يكي از بزرگترين شركت‌هاي ايالات متحده را از آن خود نمود.

«John Frances Welch Jr.» در سال 1935 در ايالت «ماساچوست» آمريكا به دنيا آمد. در سال 1957 مدرك مهندسي شيمي خود را از دانشگاه همان ايالت دريافت كرد و پس از آن به سرعت به ادامه تحصيل مشغول شد و توانست در كوتاه‌ترين زمان ممكن دكتراي اين رشته را از دانشگاه «Illinois» دريافت نمايد.

بلافاصله پس از فراغت از تحصيل يعني در سال 1960، «Welch» به كمپاني «جنرال الكتريك» پيوست و مشغول به كار شد؛ اما يك سال بعد تصميم به ترك اين كمپاني گرفت. او كه از بدو ورود به اين مكان با نحوه ارتقا شغلي كاركنان و برخي روش‌هاي مديريتي مشكل داشت، پس از يك سال فعاليت با دريافت پيشنهاد كار در يك شركت «شيمي معدن» با جديت تمام تصميم به ترك جنرال الكتريك گرفت. دريافت حقوق 10500 دلار براي يك مهندس جوان و تازه‌كار اگرچه ايده‌آل به نظر مي‌رسيد، اما او سواي مسائل مادي به روحيات حاكم بر محيط كارش بيشتر اهميت مي‌داد. به هر ترتيبي كه بود تا يك سال توانست اين شرايط را تحمل نمايد اما به محض دريافت پيشنهاد جديد از شركتي ديگر، تصميمش جدي‌تر شد.

هنگامي كه «Welch» تصميمش را براي مسئول رده بالايش، «Reuben Gutoff» مطرح كرد، با عكس‌العمل عجيبي روبه‌روشد. او كه تا پيش از اين تصور مي‌كرد، «Gutoff» از شكايت‌هاي هرروزه «Welch» در مورد نحوه بوروكراسي دست و پاگير كمپاني خسته شده است و با شنيدن تصميم او بسيار خوشحال خواهد شد، به ناگاه با عكس‌العمل شديد او مبني بر عدم اجازه به وي براي چنين كاري روبه‌رو شد.

«Gutoff» كه خود مديري جوان و لايق در آن بخش به حساب مي‌آمد، به خوبي مي‌دانست كه وجود افرادي متخصص چون «Welch» براي جنرال الكتريك سرمايه‌اي بي‌كران محسوب مي‌شوند و از دست دادن آن‌ها به منزله از دست دادن بخش مهمي از سرمايه شركت است. از همين‌رو «Welch» و همسر جوانش را براي گردش در خارج از شهر دعوت كرد و در يك گفتگوي چهارساعته توانست او را قانع سازد تا از تصميمش منصرف گردد. او به «Welch» قول داد كه شرايط را به گونه‌اي مهيا سازد كه گويا او به دور از بوروكراسي ادارات و شركت‌هاي بزرگ تنها براي شركت‌هاي كوچك تحت فرمان يك كمپاني بزرگ كار مي‌كنند و بدين ترتيب تمامي اين رفت و آمدهاي وقت‌گير اضافي براي انتقال نظرات و تصميمات براي او برداشته خواهد شد.

به دنبال اين جريان، «Welch» با عزمي جدي‌تر به كار بازگشت و به كمك «Gutoff» توانست پله‌هاي ترقي را به سرعت طي نمايد. او ابتدا با بكارگيري روش نوين و مبتكرانه بازاريابي محصولات جنرال الكتريك را به طرز شگفت‌آوري ارتقا داد و از همين‌رو نام و اعتبار خاصي در كمپاني به دست آورد. سپس در سال 1972 به سمت معاونت يكي از بخش‌ها، در سال 1977 مديريت آن بخش، در سال 1979 يكي از اعضاي هيات مديره و سرانجام در سال 1981 به عنوان جانشين «Reginald Jones» و جوان‌ترين مديركل كمپاني عظيم جنرال الكتريك منصوب شد.

در طول فعاليت 20 ساله او در اين سمت، جنرال الكتريك پيشرفتي بي‌سابقه در خود مشاهده كرد به طوري كه فروش محصولات آن از 12 ميليارد دلار در سال 1981 به 280 ميليارد دلار در سال 2001 افزايش يافت. تعداد بسياري از كارشناسان موفقيت «Welch» را مديون توانايي او در مديريت و بكارگيري تكنيك‌هاي فوق‌العاده موثر مي‌دانند. او به سادگي مي‌دانست كه چطور افكار و اهدافش را به تك تك افراد از بالاترين رده تا پايين‌ترين رده شركت انتقال دهد. او اعتقاد داشت كه مديران ارشد شركت به جاي نصب انواع و اقسام اطلاعيه‌هاي مختلف در تابلو اعلانات و يا ابلاغ نظراتشان توسط بوروكراسي طولاني و خسته‌كننده اداري، مي‌بايست از شيوه «تكرار» استفاده نمايند. به باور او اين مساله بايد به گونه‌اي انجام شود كه اهميت اهداف و مقاصد و يا دستورات جديد حتي به خانه كاركنان نيز كشيده شود و آنها سر سفره شام با خانواده نيز در مورد آن صحبت نمايند. در نظر او اگر در ذهن كاركنان، شركت از شكل يك راهرو دراز و پر پيچ و خم با موانع متعدد براي رساندن خبر از جايي به جاي ديگر به يك سوپرماركت بزرگ تشبيه شود، ديگر تمامي اتلاف وقت و انرژي در اين سيستم اداري از بين خواهد رفت. اگر تمامي بخش‌ها همچون قفسه‌هاي سوپرماركت در كنار هم و در معرض تماس ديگران قرار گيرند، نه به سيستم كاري آنها لطمه‌اي خواهد خورد و نه دخالت و ناهماهنگي در انجام امور پديد خواهد آمد، علاوه بر اين‌ها تماس طولاني مدت همه با يكديگر سبب خواهد شد تا مطالب موردنياز كمپاني بارها و بارها دهان به دهان تكرار شده و در ذهن همگان نقش بندد.

بكارگيري اين روش غيرمعمول سبب شد تا كاركنان همگي خود را جزئي از كل بدانند و تماس‌هاي روزمره آن‌ها با مديران ارشد كمپاني، نوعي اعتماد به نفس و وابستگي عاطفي به جنرال الكتريك در آن‌ها پديد آورد و اينگونه شد كه در مدت 20 سال اين كمپاني چنان رشدي كرد كه قوي‌ترين مديران دنيا از عهده آن برنمي‌آمدند.

اگرچه در سال 2001، «Welch» از سمت خود بازنشسته شد اما توان علمي و مديريتي او به حدي است كه حتي در سن و سال امروز نيز قريب به 500 كمپاني او را به عنوان مشاور و راهنما در كنار خود دارند و از تكنيك‌هاي خلاق او سود مي‌جويند.

دیدگاه خود را وارد کنید
1 دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *